|
آینده دنیای کامپیوتر و اینترنت به احتمال ۴۸٪ !!!این مطلب با یک ایمیل برای من فرستاده شد. فضای کومه با این مطلب و مطلب قبل طنز آمیز شده. نام نویسنده این نوشته را نمی دانم و در ایمیل هم نیامده بود. پس کپی رایت ندارد. شبیه به این مطلب در وبلاگ منتقد از صادق عزیز خواندم.(لینک)آینده دنیای کامپیوتر و اینترنت به احتمال ۴۸٪ !!! ۱- سیستمعامل «windows 2000» به «شبابیک ۱۴۲۱» تغییر نام داده میشود (توضیح اینکه شبابیک به معنی پنجرهها و ۱۴۲۱ سال قمری معادل ۲۰۰۰ است) ۲- با نصب نرمافزارهای جدید کلیه رایانهها در ساعات ملکوتی اذان برای ادای فریضه نماز به مدت ۳۰ دقیقه به طور خودکار shutdown میشوند و هرگونه تلاشی برای جلوگیری از خاموش شدن رایانه به انفجار آن و تخریب ساختمانهای اطراف منجر خواهد شد. ۳- نصب پیامبر (messenger سابق) روی رایانهها باید با اجازه وزارت ارشاد باشد. ۴- پیامبر شما علاوه بر send to all باید از گزینه send to all muslims نیز برخوردار باشد. ۵- اگر دو جنس مخالف قصد چت داشته باشند باید ابتدا صیغه جاری شود. ۶- اگر دو جنس حتی موافق هم باشند باز جاری کردن صیغه احتیاط واجب است چون امکان دارد طرف مقابل asl دروغکی داده باشد و خود را جنس موافق شما جا زده باشد. ۷- استفاده از بعضی smiley (شکلک)های یاهو گناه کبیره است و حکم آن مانند این است که انسان گوشت برادر خود را بخورد. احتیاط مستحب آن است که اصلاً از این شکلکها استفاده نشود. ۸- بجای گفتن hi باید از عبارتsoavrvb استفاده شود که همان مختصر شده عبارت salam_on_alaikom_va_rahmatollahe_va_barakato است. ۹- در بیان سرعت انتقال خطوط بجای بیت از «بِیت»، بجای کیلوبیت از «اهل بیت» و بجای مگابیت از «اهل بیت عصمت و طهارت» استفاده شود. ۱۰- در پسوردها حتماً باید از نام ائمه استفاده شود به اضافه سه کاراکتر اضافه (& ، # و @) برای جلوگیری از حدس زدن پسورد توسط بقیه. شایان ذکر است استفاده از کاراکتر $ تا زمان برقراری رابطه با آمریکا مجاز نمیباشد. ۱۱- برای ارتباطات بین شبکهای باید فقط از فیبر نوری استفاده شود چون نور واژه مقدسی است و بهیچ وجه نباید از ارتباطات بیسیم استفاده شود چون ناچار به استفاده از ماهواره میشوید. ۱۲- کلیه کافینتها موظف به تغییر نام خود به «چایشبکه» هستند. ۱۳- استفاده کنندگان از اینترنت فقط اجازه مشاهده سه سایت زیر را دارند، بقیه سایتها باید قبل از تاسیس از مراجع ذیربط (بیربط) مجوز داشته باشند. www.chafie.org ، www.khaki.com و www.president.man(توضیح اینکه .man مخفف نام و نام خانوادگی یکی از شخصیتهای محبوب مردم است که به تازگی دامنههای .ir به این دامنه تغییر یافتهاند.) (صدور مجوز برای هر سایت با برقرار بودن شرایط ذیل حاصل میگردد) ۱۴- در هنگام مشاهده سایت، ابتدا باید یک flash نمایش داده شود که مضمون فلش یادآور روزهای جبهه و جنگ باشد. ۱۵- فونت لینکها حتماً باید کوفی باشد. ۱۶- بجای استفاده از فونتهای «نازنین»، «میترا» و «سینا» باید از فونتهای «زینب» و «غلامحسین» استفاده شود. | هادی | 3:49 PM | | ریشه یابی عمیقایلنا: شكرالله عطارزاده، عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس هفتم،گفت: تحقيقات يك نماينده زن مجلس هفتم نشان ميدهد علت حملات و تاخت و تازهاي خانم رايس به مقامات ايراني، به شكست وي در رابطه عشقي با يك جوان ايراني مربوط است.به گزارش خبرنگار پارلماني"ايلنا"، نماينده بوشهر در جمع خبرنگاران پارلماني گفت: يكي از خانم هاي نماينده مجلس هفتم تحقيقاتي را در خصوص علت رفتارهاي نامناسب و موضعگيريهاي كاندوليزا رايس وزير خارجه آمريكا با مقامات مسوولين ايراني انجام داده كه طي آن مشخص شده است؛ خانم رايس در زمان دانشجويي خود در دانشگاه با يك جوان قزويني ارتباط عشقي داشت كه با ناكامي مواجه شده بود . عطار زاده افزود: خانم رايس جواب دهد علت ناكامي در اين ارتباط چه بوده و چرا با مردم ايران لجبازي مي كند . عضو فراكسيون اصول گرايان مجلس هفتم خاطرنشان كرد: اگر خانم رايس در اين قضيه به نوعي آسيب روحي ديدهاند ما حاضريم در دادگاه صالحه، در مورد اين مسئله، رفع مشكل كنيم . عطارزاده از افشاي نام نماينده زني كه چنين تحقيقي را انجام داده است خودداري كرد . * * * نمایندگان مجلس هفتم تنها یک بخش کوچک از تحقیقات علمی خود را نمایش دادند. این تحقیقات گسترده که شامل اصل حفاظت اطلاعات و طبقه بندی می شد همچنان ادامه دارد. یک منبع موثق بدون ذکر نام خود، دیگر موارد تحقیقاتی این نمایندگان را افشا کرد. علت حمله آمریکا به عراق- جورج بوش در دوران تحصیلش همکلاسی داشته که از روی دستش تقلب می کرده و این نامرد بعد از امتحان همه جا جار زده که پسر فلانی از رو دست من تقلب کرده. این آدم بی ظرفیت عراقی بوده. حمله امریکا به افغانستان- ژنرال پاول و رامسفلد در عنفوان جوانی عاشق خواهر زلمای خلیل زاد افغانی شدند. پاول تونست رامسفلد رو دک کنه و به راحتی به مقصودش برسه. این عقده ای شد برای رامسفلد. البته بعدا پاول به پاس زحماتی که زلمای کشیده بود اون رو به مقام سفیر امریکا در افغانستان و بعد در عراق رسوند. ضمنا این مقام مسئول اظهار داشت که تحقیقات وسیعی در مورد اخوت های مشکوکی که بین برخی کشورها مانند اسرائیل و امریکا وجود دارد در حال انجام است و به سرنخ های مناسبی رسیده اند که در صورت تشخیص خلاف عفت عمومی نبودن آن را منتشر خواهند کرد. | هادی | 1:14 AM | | افسرده یا اکتیو؟بعد از اعلام نتایج انتخابات بیشتر از فضای جامعه واقعی، این وبلاگ ها هستند که در شوک به سر می برند. این سورپرایز انتخابات نهم بعضی ها را به تکاپو انداخته و بعضی هم هنوز افسرده اند و به قول اهل فن دپ زدند. حالا باید به نوشته ای که چند مدت قبل منتشر کردم اشاره کنم. پستی با عنوان حلقه مفقود که پیشنهاد می کنم بخونیدش. در مورد ارتباط بین جامعه مجازی ایرانیان با جامعه واقعی.سوالی که در انتهای نوشته آورده بودم:مخلص کلام این که حلقه واسط بین جامعه مجازی ایرانیان و جامعه واقعی آنان آیا وجود دارد و اگر بله این ارتباط تا چه اندازه موثر است؟و این که جامعه مجازی از همزاد واقعی اش اثر می پذیرد یا بالعکس و قدرت کدام بر دیگری می چربد؟ و اما بعضی از دوستان پیشنهاداتی دارند. در راستای همون نتیجه انتخابات که دو بازخورد بین وبلاگ نویسان داشته یا اور اکتیو شده اند یا اوردوز. حبیب پیشنهاد راه اندازی مجلات اینترنتی میده و الپر هم می خواد حلقه وبلاگ های حامی حقوق بشر و دموکراسی را ه بندازه. من فکر می کنم تا الان احمدی نژاد و دولت آینده اش برای ما مثل یک هندوانه در بسته است که شرط چاقو هم ندارد. اگر توش سفید بود پسش نمی گیرند. هر چند به جای اینکه بعد از این رای هفده ملیونی رادیکال تر بشه معقول تر به نظر می رسه . شاید پشت پرده نکاتی را برای رئیس جمهور اطاعت پذیر ولایی مطرح کردند.ما هنوز نوع برخورد احمدی نژاد با نهاد های مدنی چه مجازی و چه واقعی رو نمی دونیم.پس wait and see. تو این مدت برزخی می شه در موردش فکر کرد و رایزنی کرد. به هر حال شاید در مورد راه اندازی یک نشریه اینترنتی بهتر باشه از تجربه مجلاتی مانند کاپوچینو استفاده بشه. | هادی | 2:47 AM | | غول کنکورتیر ماه برای خیلی ها یاد آور خاطراتی است. برای عده ای هم که کم نیستند در حال گذر از یک مرحله. بله. منظورم امتحان مهمی به نام کنکور است. امتحانی که برای بعضی ها با سرنوشتشان گره خورده باشد. از عمر تجربه کنکور من، چهار سال می گذرد ولی با مرور خاطرات آن دوران حس خوبی ندارم. ایجاد محرومیت های خود ساخته، فشار های عصبی و روحی، استرس و هزار مشکل دیگر که شاید بعدا یک جای دیگر خودش را نشان دهد. دوستانی داشتم و شما هم از این افراد سراغ دارید که زیر این فشار کم آوردند و افسردگی گرفتند یا به کتاب درسی حساسیت پیدا کردند. در این موقعیت اگر خانواده هم به باری بر این کوله اضافه کند، قضیه پیچیده تر می شود. استرس کنکور یک طرف، ترس از سرکوفت خانواده طرف دیگر.یادم می آید بعد از تمام شدن امتحانات پیش دانشگاهی تا زمان کنکور که زمانی حدود یک ماه و نیم بود اصلا از خانه بیرون نیامدم تا درس بخوانم. بعضی از دوستان هم پوز زنی داشتند با هم. یکی روزی ده ساعت یکی دیگه روزی پانزده ساعت. حتی تا روز های آخر که همه توصیه می کنند باید کتاب را کنار گذاشت از رو نمی رفتیم. از این آشفته بازار هم خیلی ها سود بردند. اگر کنکور برای عده ای آب نشد برای موسسات آموزشی رنگارنگ تضمینی و غیر تضمینی که نان می شود. نسخه های متفاوت با برنامه های مختلف که هدفش فقط پول است. شاید ما کنکور را زیاد جدی گرفتیم. البته منظورم این نیست که کم اهمیت باشد ولی اگر قرار است اهمیتش به خاطر ساختن آینده باشد، شکی نیست که آینده فقط در دانشگاه ساخته نمی شود. جای شکرش باقی است که الان در بعضی دانشگاه ها مانند علمی کاربردی یا آزاد پذیرش پودمانی و بدون کنکور دارند. این خودش دلیلی بر کم شدن تعداد شرکت کنندگان است. البته پیک جمعتی هم در حال گذر است. بعضی هم آن قدر اصرار دارند برای ورود به دانشگاه که حاضرند چند سال از عمرشان را برای عبور از این سد اختصاص دهند و ملقب به لقب پر افتخار پشت کنکوری بشوند. خدا کند این دسته افراد چندان خیالبافی نکنند از دانشگاه و گرنه بعد از ورود می بینند که چندان هم آش دهن سوزی نبوده است. در نظر بگیرید فردی را که در یک شاخه مثلا ریاضی فیزیک در دبیرستان درس خوانده و چهار سال تمام تلاشش قبولی در کنکور بوده. حالا که قبول شده با انبوهی از رشته های رنگارنگ مواجه شده است و نمی داند که به کدام علاقه دارد. آیا اصلا با این رشته ها که شغل و زندگی آینده او را رقم می زند، آشناست؟ معمولا این معرفی به عهده مشاور مدرسه است ولی در زمان ما تنها در هفته مشاغل با یکی دو رشته آشنا می شدیم. دانش آموز در آن دوران اصلا این چیزها برایش مهم نیست و به آن فکر نمی کند چون خود کنکور را مهمتر می داند. تغییر رشته های بعد از ورود به دانشگاه از همین نا آگاهی سرچشمه می گیرد. به هر حال برای تمام کنکوری ها آرزوی موفقیت دارم .این غول کنکور آنقدر ها هم غول نیست. شکستن شاخش هم رستم نمی خواهد. اگر هم نشکست فدای سرتون. مطمئن باشید هر طور امتحان بدهید از فردایش زندگی ادامه دارد. به توصیه های معتبر و کارشناسانه را هم عمل کنید. * * * حسین درخشان زمان انتخابات در ایران بود . عکس های جالبی گرفته که توی فلیکر گذاشته. حتما ببینید. شاید خاطرات شما رو هم زنده کنه. عکس های ابطحی در ابعاد واقعی رو از دست ندید. روایت هودر از سفر تهران این یکصدمین پست وبلاگ است. | هادی | 6:42 PM | | شروع دوبارهاکنون که این نوشته را می نویسم دیگر تکلیف ریاست جمهوری نهم مشخص شده است. محمود احمدی نژاد، به هر طریقی بود ، پدیده این دوره از انتخابات شد و با اختلاف فاحش رئیس جمهور سابق را پشت سر گذاشت. کسی که ساعاتی قبل آمدنش را با گسترش فاشیزم یکی می دانستند. کسی که باعث شد کانون نویسندگان که در این حوزه های سیاسی وارد نمی شود از کاندیدایی حمایت کند که وزارت اطلاعات دولت سابقش می خواست اعضای کانون را با اتوبوس به ته دره بفرستد. اما به هر صورت هر حالی داشته باشیم، چه راضی باشیم و چه ناراضی، محمود احمدی نژاد چهار سال رئیس جمهورمان خواهد بود.ما شکست خوردیم به هر دلیلی که می خواهید تصور کنید. الان دیگر نباید کسی را متهم کنیم و یا ادعا کنیم که تقلب شده. تقلب همیشه بوده ولی نه در حدی که تمام انتخابات را رد کنیم. الان می پذیریم که شکست خوردیم و باید نشان دهیم که ظرفیت پیروز نشدن را هم داریم. قبول می کنیم که برنامه مان، برداشتمان از جامعه و شعارهایمان نقص داشتند. باور می کنیم که ملت با هیچ کسی عقد اخوت نبسته است و با کسی تعارف ندارد. این انتخابات که در دو مرحله برگزار شد، تجربه خوبی برای تمام فعالان سیاسی ایران است. این انتخابات باعث شد تا تجربه ای جدید بر کوله بار تجربیاتشان انباشته شود. ما کار می کنیم، تحلیل می کنیم و برنامه ریزی می کنیم و باز در صحنه حضور خواهیم داشت هر چند مطمئنا دوران سخت و صعبی پیش رو داریم. نوشته الپر بعد از چند روز کما | هادی | 12:19 PM | | با توهستمبا تو هستم. گوش می کنی. تو که پز روشنفکری می دهی. من از دستت عصبانی ام. از دست تو که ادعای وطن پرستی ات گوش فلک را کر کرده. تو که گوشه خانه ات می نشینی و با مهره هایت بازی می کنی و دنیا را فقط در همان می بینی. تو که روشنفکری و من هم تو را با فکری روشن می دانم اما روشن فکر یقه سفید. روشنفکر بی خاصیتی که درب اتاقش را می بندد و فریاد می زند . و چه فریاد بیهوده ای که فقط گوش و حنجره ات را داغان می کند.تو که دیروز به ریش من و دوستانم که ادعای روشنفکری نداشته اند می خندیدی و آنان را بازیچهخ می دانستی. من آن ها را بسیار مفید تر از تو می دانستم. اما اگر آنان عزت داشتند تو همان را هم نداری. تو که ادعای مامم میهنت را همه می دانند و کوس رسوایی امروزت را هم. تو که امروز از همان که ما از آن می ترساندیمت و آگاهت می کردیم،درکش کردی و کاسه گدایی به دست گرفته ای و دریوزگی رای می کنی برای او که تا دیروز جز با فحش نوازشش نمی کردی.با تو هستم. می شنوی؟! از دستت عصبانی نیستم چون خودت کردی که ... . با تو ام !! تو که ما را به ته کوچه بن بستی بردی که خودت هم از آن سوی دیوارش خبر نداری و شاید هم داری که این چنین به تکاپو افتادی. شاید می دانی که اگر امروز چند روزنامه را در این روزها درش را گل گرفته اند فردا نوبت دهان توست تا آن هم. باش تا صبح دولتت بدمد این هنوز از نتایج سحر است با توام . تو که انتخاب من را به اجبار بین بدتر و بدترین قرار دادی. من جمعه احتمالا رای می دهم ولی اگر رای بدهم حتما به هاشمی رای نمی دهم. من به رقیب احمدی نژاد رای می دهم . هر کسی که باشد. | هادی | 8:31 PM | | چه کنیم با این سه؟در این یک هفته بعد از انتخابات در موضع جدیدی قرار گرفتیم. اشتیاق قبل از جمعه انتخابات، بهت ناشی از اعلام نتیجه و حالا هم صدای پای فاشیزم .تصمیم گیری در این شرایط بسیار مشکل است ولی به هر روی چند حالت از برخوردهای ما با دور دوم این انتخابات را می نویسم شاید به کارتان بیاید.1- رای ندهیم: می توان در این انتخابات رای نداد یا آگاهانه و یا جاهلانه. جاهلانه از روی بی تفاوتی یا بی مسئولیتی مانند آنان که رای دادن را اوجب واجبات می دانند و تعبدی با این دست مسائل برخورد می کنند. و یا آگاهانه رای ندهیم. از روی اعتراض و بی اعتمادی. بی اعتماد از خاتمی و وزارت کشورش که به قول کروبی بی خاصیت هستند. او که نمی تواند از رای من و تو دفاع کند و امنیت و سلامت انتخابات را برقرار کند. کار هاشمی در سال هفتاد و شش را یادتان می آید؟ چه طور جلوی تقلب را گرفت؟ نمی دانم رای ندادن و تحریم اثری دارد یا نه . برخی از دوستان که در ستاد دکتر معین فعال بودند به این گزینه توجه دارند که شاید از سرخوردگی و شوک ناشی از نتایج باشد. 2- به احمدی نژاد رای دهیم: باز هم همان دوستان فعال در ستاد می گویند: به احمدی نژاد رای دهیم تا ملت قدر معین و خاتمی را بداند. این هم یک استراتژی است دیگر. ولی دوستان یادشان نرود که این حزب الله اگر سوار شود دیگر پیاده بشو نیستند.اگر قرار باشد چرخش مسالمت آمیز قدرت در انتخابات صورت بگیرد با حضور احمدی نژاد در قدرت، دیگر خواب انتخابات آزاد را با توجه به حامیانش باید ببینیم.در ضمن در صورت رئیس جمهور شدن احمدی نژاد اصلا مشخص نیست که ما چه آینده ای خواهیم داشت. صدای هلهله شان را می شنوید. در ایام انتخابات که حساس است چهار روزنامه را می بندند و کروبی را که عصبانی است در خانه اش محصور می کنند تا بشود دومین منتظری جمهوری اسلامی. رای به احمدی نژاد از روی لج با ملت احمقانه است و ناشی از نپختگی سیاسی . این کار یک انتحار است.در ضمن احمدی نژاد را دست کم نگیرید. الان رای ندادن هم با رای به احمدی نژاد فرقی ندارد. 3- به هاشمی رای دهیم: محتمل ترین گزینه همین شماره است. همه از انتقاداتی که به رفسنجانی دارم و داریم مطلعید. عیوبش را می دانیم نقاط ضعف و قوتش را هم. اما امروز دیگر انتخاب بین بد و بدتر نیست. امروز به خاطر بی تدبیری و حماقت تحریمیان ، رای مان محدود شد بین بدتر و بدترین.نمی خواهم از توانایی ها و ارزش های هاشمی چشم بپوشم ولی شخصا هر کسی در این دور مقابل احمدی نژاد بود به او رای می دادم. حالا چه بهتر که کسی مثل هاشمی جلوی او است.شک نکنید که هاشمی در صورت پیروزی هم کمتر از خاتمی تنش نخواهد داشت. این اجماعی که در حمایت از هاشمی ایجاد شده مفید است البته در تاثیرگذاری اش شک دارم چون اگر قرار بود مفید باشد به داد دکتر معین می رسید. کسانی که دور اول با ناز و غمزه با صندوق رای قهر کردند، امروز با دیدن مرگ به تب راضی شدند و به دریوزگی این و آن افتادند که بیایید به هاشمی رای دهید. به هر صورت انتخاب من یا اولی و یا سومی خواهد بود. رای من به هاشمی (در صورت وقوع) نه از روی حب او بلکه از روی بغض با احمدی نژاد است. اما نگرانم از این که انتخابات سالم خواهد بود یا نه.تشنگان قدرت را که قرار بود شیفتگان خدمت باشند را می بینید هنوز آب را ندیدیه لباس شنا پوشیدند؟ آیا بنویسیم هاشمی و بخوانیم احمدی نژاد؟ حمایت از هاشمی در مقابل فاشیزم(وبلاگ سخنگاه) | هادی | 10:40 AM | | اقبال رفتروزنامه اقبال برای همیشه رفت. آفتاب یزد هم به همراهش. به خاطر چاپ نامه کروبی. آقایان به قدری عجله دارند که یک هفته هم تحمل ندارند. فاشیسم ایرانی کم کم ظهورش در عرصه سیاست پررنگ می شود و تمام رنگ ها را می زداید.امروز دوستان از همان اراده قاهر می گفتند که احمدی نژاد را رئیس جمهور می خواهد. همان که اقبال را می بندد. می گویند در این دور دوم بنویسید هاشمی و بخوانید احمدی نژاد روایات متفاوت از تعطیلی اقبال پرستو معصومه سهام الدین حنیف یک بلاگرپناه این شعر هم از پناه. این زنجیره کارها من را به فکر می اندازد. آزادی کجایی تنهای تنهام آزادی گرمی دستاتو میخوام آزادی سایه تو رو سرم نیست هوای تو توی بال وپرم نیست می خوام برم از اینجا جونم به لب رسیده هر جا میپرسم از تو کسی تو رو ندیده آزادی جای تو خالیه ازادی آزادی آزادی آزادی آزادی کجایی آزادی آزادی آزادی آزادی آزادی خسته و دلگیرم اینجا یه روز از این روزا میمیرم اینجا ازادی تو دلم حرف های درده منو دوری تو آواره کرده ببین واسه منو تو چه نقشه ها کشیدن برای آزادیمون حبس ابد بریدن | هادی | 8:59 PM | | انتخابات عجیب!از دیشب تا تا الان تماما با اضطراب طی شد. هر چند در حوزه ما بد نبود ولی آرای کشوری همه را بهت زده کرد. کروبی و احمدی نژاد شگفتی این دوره شدند. ما شکست خوردیم. نمی دانم چرا ولی فعلا چیزهایی به ذهنم می رسد. سعی می کنم مدون شده اش را بنویسم. اما به صورت خلاصه می تونم به ضعف مدنی جامعه ایرانی اشاره کنم.اخبار رو حتما پیگیری کنید هر چند شاید دیگه فرقی نداشته باشه . احمدی نژاد ممکنه اول بشه ولی ظاهرا دور دوم رفتنش با هاشمی حتمی شده. الان خبر گزاری ها از وبلاگ ها در اطلاع رسانی فعال ترند.وبلاگ ها بیشتر بهت زده اند . بعضی از خبرگزاری ها هم خبرهای جعلی و مشوش می فرستند. لینک های آی تی ایران در مورد انتخابات را ببینید.گزارش لحظه به لحظه ندا هم جالبه. مهر نیوز تو این انتخابات خیلی فعال بود. | هادی | 6:21 PM | | همراه شو عزیزتبلیغات انتخابات هم فرصتش امروز صبح تمام شد. دیشب تا ساعت سه شب بیرون بودیم با بچه ها. دیگه آخرین تلاش ها بود.دیروز بعد از ظهر هم با بچه ها کاورپوشیدیم و رفتیم توی خیابون ها. اینجا توی شهرستان خیلی از امکانات دور بودیم. خیلی از پوستر ها و تراکت ها تبلیغی نرسید. مشکل مالی هم که تا دلتون بخواهد یقه ما رو گرفته بود و ول کن هم نبود. اما روز آخر استقبال مردم خیلی بهتر از روزهای قبل بود. ستاد که حسابی شلوغ بود و صندلی کم اومده بود برای نشستن. چهره ها و شخیت های متفذ شهر هم راضی شدن که بیان تو ستاد بشینن . تبلیغات تموم شد اما نمی دونم به دور دوم می ریم یا نه یا الا یه راست می ریم به سوی پیروزی.این مدت هم گذشت. تو این چند هفته کلا بی خیال درس شدم و زندگیم تو ستاد بود و فقط برای خوردن و خوابیدن می رفتم خونه.سی ام هم امتحان دارم و تا حالا هیچی نخوندم. اما مطمئنم، ایمان دارم که چیزی بیشتر به دست آوردم که با شیرینی پیروزی تاکمیل می شه. حتی در صورت نتایج دیگه هم باز ضرر نکردم. پیدا کردن دوستای جدید و آشنا شدن با آدم های جدید در سطح فردی و در سطح کشوری تشکیل یک جبهه متحد از نیروهای دموکراسی خواه از پیروزی های این چند هفته بود. خلاصه آقای دکتر معین، تو این چند مدت هر کاری از دستمون بر می اومد براتون انجام دادیم. از طراحی تراکت و بروشور بگیر تا بالا رفتن از دار بست و نصب پرده ها پلاکاردهای تبلیغی و البته قسمت کثیف کاری ماجرا که چسبوندن پوستر باشه. شب ها با لباس کاملا کثیف می رفتیم خونه. از مادرم که لباس های چسب چوبی و سریشیم رو تحمل کرد ممنونم. همه این کارها تا چند روز دیگه می رن تو بایگانی خاطرات خوشی که با دوستان داشتیم. تا طعم شیرینش بعد ها زیر زبونمون حال خوشی بهمون بده. همراه شو عزيز! اين درد مشترك هرگز جدا جدا درمان نميشود | هادی | 8:01 PM | | جسته و گريختهسرم حسابي شلوغه نمي دونم امتحانا رو چه كار بايد بكنم. از وبلاگ نويسي هم افتاديم. ولي خب اميدوارم چيز بزرگتري به دست بياد. علي الحساب اين خبر ها رو داشته باشيد تا بعد. * * *«نبايد مثل ديدكتاتور بر دانشگاهها مديريت كرد» دكتر مصطفي معين، كانديداي انتخابات رياست جمهوري گفت: دانشگاه آزاد هم يك فرصت است و جزيرهاي جدا از ساير دانشگاهها نيست. به گزارش خبرنامهي دانشجويان دانشگاه آزاد، اين وزير سابق علوم دربارهي دانشگاه آزاد تاكيد كرد: تأكيد من اين است كه مديريت انحصارطلب نبايد مثل ديكتاتور بر دانشگاهها عمل كند. همواره مدافع دانشگاه آزاد بودهام اما معتقدم مديريت دانشگاهها بايد رشد كند. معين به صورت غير مستقيم دربارهي فعاليتهاي سياسي مسوولان دانشگاه آزاد گفت: متأسفانه برخي از مديران به دانشگاه از زاويهي سياسي نگاه ميكنند و آن را بنگاه تجاري سياسي ميدانند. دانشگاه حتي اگر بنگاه هم باشد، بنگاه فرهنگي و علمي است نه تجاري و سياسي. * * * هموطنان عزِيز خشونت را که حاصل جهل و تبهکاري است محکوم کنيد رسانه هاي خبري انفجار هاي اخير در اهواز و تهران را اقدامي براي جلوگيري از شرکت مردم در انتخابات قلمداد کردند. ما بصحت اين ادعا معتقد نيستيم چه اگر اينطور باشد اين اعمال شوم عواقب بسيار خطرناکي براي دمکراسي و آينده مملکت دارد. هدف وسيله را توجيه نميکند, در طول تاريخ هميشه وسيله هدف را تحت تأثير قرار داده و به آن شکل و رنگ ديکر داده است. بدين خاطر است که با خشونت دنبال دمکراسي نميتوان رفت چون خشونت در عاقبت به ديکتاتوري منجر ميشود و نه دمکراسي, آزادي و يا عدالت. دست يازي به خشونت که در آن جان انسانها بخصوص عابرين بيگناه آسيب ميبيند جنايت است. ما باتمام وجود اين جنايت را محکوم کرده و به بازماندگان قربانيان اين جنايت آغشته به خيانت تسليت ميگوئيم. بايد براي دست يافتن به دمکراسي و آزادي بر موضع خود بر عليه خشونت پافشاري کنيم. چه ما که رأي دادن را تجويز ميکنيم و چه دوستاني که تحريم انتخابات را توصيه ميکنند بايد در عدم خشونت يک صدا باشيم. هرنوع خشونتي امکان تعغيرات مثبت را کاسته و در عوض آب به آسياب تبليغات حکومتي ميريزد که ازآن براي حضور نظاميان در صندوق های انتخاباتي استفاده خواهند کرد. ما اميدوارِم اين عکس العمل احتمالي حکومت نباشد چون غير لازم, غير قانوني وبه آن بشدت معترض خواهيم بود. مردم شريف ايران بارها نفرت خود را از خشونت ابراز داشته و اين اعمال تروريستي زير سر عمال بيگانه ويا عوامل افراطي داخلي! حضور غير متعارف نيروهاي نظامي حتي بشکل نمايشي را توجيه نميکند و تنها به حثيت و صحت انتخابات لطمه ميزند. ما ديگر بار تروريسم اخير را که مردم بيگناه را قرباني کرده و دشمنان اصلي ملتي مبارز در راه تحول و د مکراسي اند محکوم ميکنيم. ايمان داريم که مردم با ثبات قدم ؛ خستگي ناپذير از اين کارزار برنده بيرون خواهند آمد. خشونت نه قلب دارد نه عدالت ميفهمد و نه دمکراسي ميآورد و فقط آينده مملکت و مردم را به مخاطره ميافکند. هموطن گرامي؛ هوشيار باشيد و خشونت را که حاصل جهل و تبهکاري است محکوم کنيد. چه خصومت به نفع حکومت و بضرر جنبش آزادي است. در تصميم خود براي رأي دادن استوار باشيد ؛ با حضور خود در روز انتخابات نشان دهيد که دشمنان داخلي و خارجي نميتوانند جلوي مبارزه عاري از خشونت را براي دستيابي به دمکراسي ؛ پيشرفت اقتصادي عموم و آزادي هاي فردي و اجتماعي را بگيرند اولين قدم پس از انتحابات استفاده از همه امکانات قانونی و مدنی برای انحلال شوراي نگهبان ميباشد با درو فراوان گروه من رأي ميدهم http://www.ishallvote.org/ISVF/blog.htm | هادی | 8:16 PM | | کودتاچی دیروز، بازیگر امروزنقل از الپر:روزهای بحرانی پس از ۱۸ تيرماه ۱۳۷۸ بود. شهر رنگ و بوي نظامي به خود گرفته بود. همه از چيزي ميترسيدند كه نميدانستند چيست. شايد بعدها كه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي نسبت به يك توطئه كودتا هشدار داد، همه ريشه ماجرا را فهميدند. ريشه به نامهاي بازميگشت كه تعدادي از فرماندهان سپاه براي رئيسجمهور نوشته بودند، و شايد اگر هوشياري آقاي خاتمي نبود، آنها ميتوانستند سران نظام را نيز نسبت به اين عمل توجيه كنند. اما اين اتفاق نيفتاد، و آن نامه چون لكه ننگي بر دامن امضاكنندگان آن ماند.«محمدباقر قاليباف» نام يكي از امضاكنندگان آن نامه است. او امروز با شعار زندگي بهتر آمده است، و تنها براي لباسهايي كه ميپوشد، چندين ميليون تومان خرج كرده است. ريش خود را اصلاح ميكند و چهره اصلاح طلب به خود گرفته است. چنان حرفهاي جلوي دوربين ميرود كه گويي سالها بازيگر بوده است. آنقدر براي طراحي پوسترهاي خود خرج كرده است كه شركتهاي تبليغاتي انگشت به دهان گرفتهاند. تنها در شهر تهران، هزاران عدد از بيلبوردهاي حاوي عكس و نام او نصب شده است. وزارت كشور تاكنون سه بار عليه اين كار غيرقانوني بيانيه داده است، اما حتي يك بار هم جرأت نكرده مأموران خود را براي برداشتن اين بيلبوردهاي خياباني بفرستد. آنها خوب ميدانند كه با چه كساني طرف هستند. پريروز جلوي يكي از ستادهاي هاشمي، يك ماشين حاوي تجهيزات استراق سمع توقيف شد. همان تحقيقات اوليه نشان داد كه اين ماشين متعلق به كدام ارگان است: اطلاعات ناجا. دستكم در اطراف دو ساختمان ستاد دكترمعين نيز تجهيزات شنود به طرز آشكاري ديده شده است. مأموران نيروي انتظامي در هيچيك از برنامههاي انتخاباتي، ابايي از جانبداري به نفع فرمانده سابقشان و عليه ديگر كانديداها ندارند. سردار طلايي كه ميانهروترين فرد زيردست سردار بود، يك روز قبل از برگزاري برنامه پاسداشت آزادي به برگزار كنندگان پيغام داد كه ما امنيت برنامه را تأمين نميكنيم. اين در حالي بود كه مجوز رسمي وزارت كشور پشتوانه اين برنامه بود. طلايي تا جايي پيش رفت كه حتي نيروهاي انتظامي مستقر در ميدان آزادي را نيز از منطقه فراخواند، در حالي كه نه تنها هيچ تهديد جدي نسبت به برهم زدن برنامه وجود نداشت، بلكه حضور گروههاي فشار در منطقه نيز در كمترين حد ممكن بود؛ شايد تنها در حد نمايندگان، ناظران و فيلمبرداران نهادهاي رسمي و غيررسمي امنيتي! سردار ميخندد، از زندگي خوب براي هر ايراني ميگويد. ظاهرا ايرانيها خوبترين لحظات زندگي خود را در كلانتريها ميگذرانند. سردار عكس چند جوان ورزشدوست را روي تبليغات خود انداخته كه صورتهاي خود را رنگ كردهاند، انگار نه انگار كه تا چندي پيش مأموران او همين جوانان را بعد از هر بازي فوتبال به زير مشت و لگد ميگرفتند. سردار قهقهه ميزند، يادش رفته همين دو سه ساله گذشته را كه دهها نويسنده و روزنامهتگار و سينماگر و وبلاگنويس به اداره اماكن تحت فرمان او احضار و بازجويي شدند. نيروهاي اداره اماكن او بيكار نيستند، قطع شدن موبايلهاي ستاد استان تهران دكتر معين ثمره تلاشهاي ايشان است! سردار حتي يك نفر از اعضاي واقعي ستاد خود را هم معرفي نكرده است. او حتي تاكنون يكي از مشاورانش را هم نام نبرده است. طبيعي است؛ آنها اكثرا يا پستهاي نظامي و انتظامي دارند و حق دخالت سياسي ندارند، يا مأموران اطلاعاتي و امنيتي هستند كه اساسا نامشان نبايد افشا شود. به سردار حق بدهيد، او نميداند اعضاي ستادش را به نام واقعي معرفي كند يا مستعار!! دليلي ندارد كه سردار بخواهد نقش سرتيپ نقدي فرمانده سابق اطلاعات ناجا را در ستادش بگويد. دليلي ندارد كه نقش رمضاني فرمانده فعلي اطلاعات ناجا را در ستادش بگويد. دليلي ندارد كه از نقش فعالان دفتر اينترنت دادستاني در ستادش سخني به ميان بياورد. دليلي ندارد كه خبري درباره رفت و آمدهاي نامهاي آشناي بازجوياني همچون محبي، كشاورز، ميثم، تيموري، صادق، فاضلي، حسيني و سيد مجيد به كميته جنگ رواني ستاد قاليباف مطرح شود. قاليباف را چه به بازجويي و خشونت! او لطيف و خوشپوش و خوشتيپ شده است. او مهربان است، او دكتر خلبان است! سردار كجا بود... سردار يادش رفته است كه وقتي مأمورانش تعدادي از نويسندگان سينمايي را بازداشت كردند، در مقابل خبرنگاري كه از علت اين بازداشتها پرسيد، چه جواب داد. اما من يادم هست. سردار آن روز گفت ما از خانه اينها 13000 سيدي مبتذل كشف كردهايم!! سردار يادش رفته، اما من يادم هست كه آن خبرنگار بلافاصله پرسيد در اين دو سه روز چگونه توانستيد سيزده هزار سيدي را بازبيني كنيد كه فهميدهايد آنها مبتذل بودهاند؟ و سردار جوابي نداشت. من كه يادم نيست، اما كاش سردار نام آن خبرنگار و تاريخ صدور دستور بلايي كه بر سر او آورد، يادش باشد. سردار فراموشي گرفته است. يادش رفته نامه ۲۴ فرمانده سپاه پاسداران خطاب به رئيس جمهور خاتمی را، كه همان زمان در برخی روزنامهها ـ مثل کيهان و جمهوری اسلامی ـ منتشر شد. بايد به سردار و همه فريبخوردگان امروزِ غمزههاي سردار، يادآوري كنيم آن نامه را كه قرار بود سرآغاز يك كودتا عليه دولت خاتمي باشد: رياست محترم جمهوري حضرت حجتالاسلام والمسلمين جناب آقاي سيدمحمد خاتمي با عرض سلام و خسته نباشيد به استحضار ميرساند: بهدنبال حوادث اخير به عنوان مجموعهاي از خدمتگزاران دوران دفاع مقدس ملت شريف ايران، وظيفهی خود دانستيم مطالبي را خدمت حضرتعالي دانشمند ارزشمند عرضه بداريم. اميدواريم با سعهی صدر و شعار ارزشمند توأم با سيرهاي كه تبليغ ميفرماييد (شنيدن هر سخن و ايده ولو مخالف) به اين موضوع كه شايد درد هزاران زجركشيدهی انقلاب باشد كه امروزه بهدور از هرگونه خط و خطوط با چشمي نگران، مسائل و حوادث انقلاب را مينگرند و سكوت، مسامحه و سادهانگاري مسئولين كه از بركت خون هزاران شهيد بر مسند نشستهاند، متحير و متعجباند. جناب آقاي خاتمي، قطعاً همهی ما حضرتعالي را انساني وارسته، انقلابي، متدين و داراي ريشهی عميق ديني در حوزه و دلسوز به انقلاب دانسته و ميدانيم، اما نحوهی برخورد با حوادثي كه همهی ما شاهد شادي و رقص دشمنان پيرامون آن هستيم و در اولويت قرار دادن پيگيري برخي اشتباهات و تخلفات و بزرگ كردن آنها در مقابل عدم توجه و يا كوچك جلوه دادن برخي ديگر از همين نمونه قانونشكني و هتك حرمت و فشار، باعث شده است جريانهاي معاند با انقلاب گستاختر و در مقابل آن، مدافعان انقلاب محافظهكارانه و با دلزدگي توأم با نااميدي، هر روز تحقير شده و به ثمرهی اين همه خون نگريسته و انگشت خود را با تاسف و تاثر ميگزند. جناب آقاي رئيسجمهور، حمله به كوي دانشگاه همانطوري كه رهبر بزرگوار و مظلوم اين انقلاب فرمودند امري ناپسند، زشت و بد بود و عليرغم اينكه سختترين و تندترين برخوردها با آن انجام پذيرفت اما همهی مردم به دليل ناپسندي عمل انجام شده اين برخوردها را پذيرفته و بر آن صحه گذاردند، اما سؤال مهم و پرابهام اين است كه آيا فاجعه فقط همين بود؟ صرفاً همين موضوع قابل پيگيري و توجه و اعتراض و تحصن است كه چند وزير به خاطر آن استعفا دهند، شوراي امنيت تشكيل جلسه بدهد و گروه تحقيق تشكيل گردد، اما آيا حرمتشكني و توهين به مباني اين نظام، تاسف و پيگيري ندارد؟ آيا حريم ولايت فقيه كمتر از كوي دانشگاه است؟ آيا حريم امام، آن انسان كمنظير، كمتر از جسارت به يك دانشجو است؟ آيا چند روز امنيت كشور را دچار اخلال كردن و به هر مؤمن و متدين حمله كردن و آتش زدن فاجعه نيست؟ آيا زير سئوال بردن جمهوري اسلامي، اين يادگار دهها هزار شهيد و شعار عليه آن دادن فاجعه نيست؟ جناب آقاي خاتمي، چند شب پيش وقتي گفته شد عدهاي با شعار عليه رهبر معظم انقلاب به سمت مجموعهی شهيد مطهري در حركتاند، بچههاي كوچك ما در چشم ما نگريستند، انگار از ما سؤال ميكردند غيرت شما كجا رفته است؟ جناب آقاي رئيسجمهور، امروز وقتي چهرهی رهبر معظم انقلاب را ديديم مرگ خودمان را از خداوند طلب كرديم چون كه كتفهايمان بسته است و خار در چشم و استخوان در گلو بايد ناظر پژمرده شدن نهالي باشيم كه حاصل 14 قرن سيلي و زجر شيعه و اسلام است. جناب آقاي خاتمي، شما خوب ميدانيد، در عين توانمندي بهخاطر مصلحتانديشي دوستان ناتوانيم. چه كسي است كه نداند امروز منافقين و معاندين دسته دسته به نام دانشجو به صف اين معركه ميپيوندند و خوديهاي كينهجو و منفعتطلب كوتهنظر آتشبيار آن شدهاند و براي تهييج آن، از هر سخن و نوشتهاي دريغ نميكنند؟ جناب آقاي خاتمي، تا كي با اشك بنگريم و خون دل بخوريم و با هرج و مرج و توهين، تمرين دموكراسي كنيم و به قيمت از دست رفتن نظام صبر انقلابي داشته باشيم؟ جناب آقاي رئيسجمهور، هزاران خانوادهی شهيد و جانباز و رزمنده به شما رأي دادند كه رأي آنها مدال سينه شماست. آنها از شما انتظار برخورد منصفانه با اين مسائل را دارند و ما امروز رد پاي دشمن را در اين حوادث به خوبي ميبينيم و قهقههی مستانه را ميشنويم. امروز را دريابيد كه فردا خيلي دير است و پشيماني فردا غيرقابل جبران است. سيدبزرگوار، به سخنراني به ظاهر دوستان و خوديها در جمع دانشجويان بنگريد، آيا همهی آن گفتهها تشويق و ترغيب به هرج و مرج و قانونشكني نيست؟ آيا معناي سال امام (ره) همين بود؟ آيا به همين صورت ميتوان ميراث گرانبهاي او را حفظ كرد و آيا بيتوجهي تعداد اندكي به نام حزبالله مجوزي است براي شكستن سر هر متدين و هتك حرمت آن؟ جناب آقاي خاتمي، رسانهها و راديوهاي دنيا را بنگريد، آيا صداي دف و دهل آنها به گوش نميرسد؟ جناب آقاي رئيسجمهور، اگر امروز تصميم انقلابي نگيريد و رسالت اسلامي و ملي خودتان را عمل نكنيد، فردا آنقدر دير و غيرقابل جبران است كه قابل تصور نيست. در پايان با كمال احترام و علاقه به حضرتعالي اعلام ميداريم كاسهی صبرمان به پايان رسيده و تحمل بيش از آن را در صورت عدم رسيدگي، بر خود جايز نميدانيم. فرماندهان و خدمتگزاران ملت شريف ايران در دوران دفاع مقدس: غلامعلي رشيد ـ عزيز جعفري ـ محمدباقر قاليباف ـ قاسم سليماني ـ جعفر اسدي ـ احمد كاظمي ـ محمد كوثري ـ اسدالله ناصح ـ محمد باقري ـ غلامرضا محرابي ـ عبدالحميد رئوفينژاد ـ نورعلي شوشتري ـ دكترعلي احمديان ـ احمد غلامپور ـ يعقوب زهدي ـ نبيالله رودكي ـ علي فدوي ـ غلامرضا جلالي ـ امين شريعتي ـ حسين همداني ـ اسماعيل قاآني ـ علي فضلي ـ علي زاهدي ـ مرتضي قرباني. | هادی | 1:04 PM | | سلام جام جهانیایران به جام جهانی رفت. برای سومین بار . وقتی جلوی تلویزیون نشستیم ساعت هفت بود و نفهمیدیم کی ساعت نه شد. نیمه اول همه اش اعصاب خورد کن و نیمه دوم حداقل با یک گل جبران شد. حتما گزارش بازی رو دیده اید یا شنیدید ولی از بازی زیبا تر جشن بعدش بود.بازی که تموم شد سریعا به میدون اصلی شهرمون رفتم و وسایلم رو تو ستاد گذاشتم . کم کم جمعیت میومدن. بدون هیچ قرار یا هماهنگی قبلی . صدای بوق ماشین ها زیادتر و زیادتر می شد. فعلا جمعیت فقط سر و صدا می کردند تا اینکه نفهمیدم یک آن این همه جوان از کجا ریختنی تو میدون و فاصله بین دو تا میدون اصلی شهر رو چند بار دویدند با پرچم. کاروان های شادی راه افتاده بود. این جمعیت که توسط ماشین های مردم پشتیبانی می شد چند بار تو خیابون دویدند.دیگه حسابی شلوغ شده بود. راه بندون اساسی کاملا شهر رو قفل کرده بود.البته خانوم ها کنا روایساده بودن و نگاه می کردند. مامورهای نیروی انتظامی و راهنمایی و رانندگی لبخند به لب تحمل می کردند و بیشتر تماشاچی بودند. کم کم به این مراسم حرکات موزون و ناموزون هم اضافه شد. شاید دیگه در طول عمر شریفمون نتونیم یه همچین صحنه ههایی رو ببینیم. دو پسری که جلوی شهرداری برک(املاش رو نمی دونم) می رقصیدند حسابی تشویق شدند. ماشین ها دو طرف پل اصلی شهر رو بستند و رو پل پر آدم بود. به گونه های متفاوت و سبک های مختلف می رقصیدند و شادی خودشون رو نشون می دادند. پلیسها هم البته فقط نگاه می کردند. دیگه به اندازه چند برابر راهپیمایی 22بهمن شلوغ شده بود. گاهی اوقات شعار هایی هم می دادند در حمایت از تیم ملی. یکی از روحانیون منطقه هم اومده بود. وقتی ماشینش سر میدون وسط جمعیت گیر کرده بود بچه ها دورش جمع شدند و چند دقیقه ای ماشین حاج آقا رو مثل گهواره تکون دادند.اونم حالش رو برد از نزدیکی مردم با خودش. فرماندار شهر و چند نفر دیگه از مسئولین هم اومده بودند. اونا هم نگاه می کردند. البته تو قسمت خلوت میدون. بعضی از ماشین هایی که جوان ها توش بودن وقتی رد می شدن از جلو فرماندار داد می زدند: فرماندار دوستت داریم. از ستاد های انتخاباتی هم ستاد هاشمی و ستاد ما که دکتر معین باشه باز بود. ما هم چند بسته شکلات گرفته بودیم بین مردم توزیع می کردیم. مردم هم مهربانانه تشکر می کردند. کمتر از بین جمعیت پرشور شعار انتخاباتی شنیده می شد در واقع اصلا شنیده نمی شد. همه به فکر جشن و شادی بودند. این مراسم خودجوش بدون هیچ برنامه ریزی و مدیریتی تا ساعت دوازده و نیم ادامه داشت یعنی من تا اون موقع تو شهر بودم. مسئولینی هم که اومده بودند رفتن لالا. ولی مردم همیشه در صحنه حاضر نبودن برند خونه هاشون. برای همین نیروی انتظامی یک کمی ماسک مهربانانه اش رو گذاشت کنار و مردم رو به خونه ها فرستاد. دیگه از بقیه اش هم خبر ندارم. یک پیروزی دیگه. عده ای از زنان ایرانی توانستند وارد ورزشگاه آزادی بشوند و فوتبال رو تماشا کنند. واقعا به همشون تبریک می گم.(پرستو، شادی صدر،معصومه، ساناز و بقیه )عکس هاش رو ببینید(1-2). متاسفانه پای خانم عباسقلی زاده در این ماجرا شکست. تمیدوارم حالشون زودتر خوب بشه.(یک پای شکسته هزینه این کار بود.) اینمهم عکس های تماشای فوتبال با بچه های نسیمعکس های شادی مردم رو حتما ببینید. پیام تبریک دکتر معین به مناسبت ورود ایران به جام جهانی | هادی | 10:20 AM | | این روزهای انتخاباتیاین روزها حسابی سرمان شلوغ شده. فعالیت در ستاد انتخاباتی تجربه جالبی است برای من که تا به حال وظیفه ای اینچنین جدی نداشتم. هر چند بیشتر کار ها اختیاری است و الزامی به انجامش نیست ولی باز هم احساس مسئولیت می کنم.در ستاد بعضی ها می آیند و بحث سیاسی می کنند که اصلا آدم نمی تواند فکرش را هم بکند که این تیپ و قیافه اهل سیاست باشد. هر چند قبلا هم به تفاوت ظاهر و باطن آگاه بودم اما شنیدن کی بود مانند دیدن. بعضی ها در رای ندادن به معین خیلی سمجند ولی یا به راحتی با چند دقیقه صحبت راضی می شوند یا اینکه در مبانی نظری رای ندادنشان خلل وارد می شود و بعد از چند بار آمدن و رفتن می شوند پای ثابت ستاد. اوضاع مالیه ستاد هم شدیدا تراژیک است. البته پوستر ها چند روزیست که رسیده ولی کلا باید سیریش بود تا برای بعضی برنامه ها پول گرفت. این را قرار دهید در مقابل بعضی کاندیدا ها که تنها مشکل ستادشان مالی است ولی نمی دانم چرا در شهری کوچک در یک خیابان شش هفت ستاد راه انداخته اند و در و دیوارش را با پوستر پر کردند و یک تابلو فلکسی بزرگ از بای بای کاندیدایشان با مردم گذاشته اند در حالی که به مردم اجازه می دهد تا کار کنند. به قول ظریفی اگر پوستر های رو ی درهای سیکوریتی ستاد اینها کنده شود همه فکر می کنند صندلی فروشی است آنجا. بعضی کاندیدا ها هم که اصلا ستاد ندارند ولی پوستر ها و تراکت هایشان در شهر پر است. همین جا بگم که اعتقاد دارم در شرایط فعلی تحلیل های من به علت این که در ستاد هستم و در محیطی جوزده قراردارم، چندان مطمئن نیست اما با توجه به بعضی نظر سنجی ها و اخبار نسبت به دکتر معین امیدوارم. یکی از شواهدش هم همین شلوغ کاری های قالیباف است. لباس محلی می پوشد، سوار بر اسب وارد شهر می شود و در نهایت هم به هاشمی می پرد.(دلایل الپر را هم بخوانید.) با این اوضاع معتقدم دکتر معین شکست نخواهد خورد. البته نه به این معنی که در انتخابات پیروز خواهد شد. بلکه با توجه به هدف، شکست نخواهد خورد. حمایت گروه ها و احزاب متفاوت مانند ملی مذهبی ها و نهضت آزادی از دکتر معین و به طریق اولی از تشکیل جبهه دموکراسی و حقوق بشر نوید دهنده این پیروزی است. حتی اگر دکتر معین رئیس جمهور نشود، جبهه ای قوی با پشتوانه مردمی جهت پیگیری حقوق بشر و دموکراسی فعالیت می کند. این است همان پیروزی. مطمئنا اگر دکتر معین به عنوان نامزد جبهه حقوق بشر و دموکراسی رای نسبی خوبی بیاورد و رئیس جمهور هم نشود حاکمیت نمی تواند وی و حامیانش را حذف کند. هنوز بیشتر از یک هفته تا انتخابات باقی مانده. این یک هفته مهم ترین روزهای تبلیغات و التهاب است.فکر نمی کنم با شرایط موجود تعلل جایز باشد. یادمان باشد که کاری نکنیم تا فرزندانمان در آینده بر ما بخندند و به بی کفایتی و فرصت سوزی متهممان کنند. | هادی | 2:52 PM | | صدا و سیما در بن بستبعد از اینکه تلویزیون ایران با وقاحت تمام دکتر کولایی، بهزاد نبوی و تاجزاده را سانسور کرد و از آن بدتر فیلم تبلیغاتی دکتر معین را هم سانسور کرد، حالا خود صدا و سیما در یک بن بست قرار گرفته است. دیشب(جمعه شب)میهمان برنامه گفت و گوی خبری شبکه دو (ساعت ده و نیم) محسن میردامادی از طرف دکتر معین آمده بود. میردامادی هم مانند صفایی فراهانی که شب قبل آمده بود، در ابتدای برنامه از عمل صدا و سیما انتقاد کردند و مرتضی حیدری، مجری برنامه هم همان حرف های دیشب را تکرار کرد.(تیتر روزنامه جام جم متعلق به صدا و سیما در روز پنج شنبه این بود:حزب مشارکت جنجال می کند.) ولی چه کرد این میردامادی. انصافا یک سر و گردن از سلیمی نمین، حق شناس و وعیدی بالا تر بود. وقتی حرف می زد می شد دید که حیدری چه قدر بر خودش لعنت می فرستد. در بحث عدالت از حقوق اقلیت های قومی و مذهبی تمام مواضع دکتر معین را گفت. در بحث حقوق شهروندی گفت که تاسیس تلویزیون خصوصی از حقوق شهروندیست و مهمترین قسمتش هم در مورد سیاست خارجی بود. میردامادی از آنجا که رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ششم بود تسلطش را در اینجا به نمایش گذاشت. خلاصه از دیدن این برنامه که تا ساعت دوازده و نیم ادامه داشت حسابی کیفور شدیم. البته جذابیتش به قدری بود که پاک یادمان رفت کروبی در همان ساعت در شبکه سه برنامه دارد. حالا این صدا و سیماست که خلاف میل باطنیش باید به مشارکت و مجاهدین تریبون بدهد. پیشنهاد می کنم این برنامه را از دست ندهید.* * * از خبرنامه دانشگاه آزاددیدار دانشگاه آزادی ها با هاشمی در کاخ مرمر!دانشگاه آزاد در ادامه ی سیاسی تبلیغاتی برای هاشمی رفسنجانی، دانشجویان این دانشگاه را گروه گروه به دیدار وی در محل مجمع تشخیص مصلحت می برد. یک منبع موثق به خبرنامه ی دانشجویان دانشگاه آزاد گفت: «از طرف دانشگاه آزاد تعدادی از دانشجوهای تشکل های سیاسی هفته ي قبل در تهران بودند. این افراد از تشکل های سیاسی دانشگاه های آزاد تمام کشور جمع شدند و بخشی هم که در دانشگاهی تشکل نداشته اند با هماهنگی و انتخاب دفتر فرهنگ(نماينده ي رهبري در دانشگاه) چند نفر معرفی شده اند. این افراد هفته ی گذشته در هتل مارلیک تهران جلسه ی هماهنگی داشتند که بعد از آن هم به کاخ مرمر، محل مجمع تشخیص مصلحت رفتند تا با هاشمی ملاقات کنند.» سومین بیانیه دانشجویان دانشگاه آزاد را بخوانید. | هادی | 10:09 AM | | |
.:: تیتر آخرین اخبار ::. :آرشیو نوشته ها: July 2004 August 2004 September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 |