|
همراه شو عزیزتبلیغات انتخابات هم فرصتش امروز صبح تمام شد. دیشب تا ساعت سه شب بیرون بودیم با بچه ها. دیگه آخرین تلاش ها بود.دیروز بعد از ظهر هم با بچه ها کاورپوشیدیم و رفتیم توی خیابون ها. اینجا توی شهرستان خیلی از امکانات دور بودیم. خیلی از پوستر ها و تراکت ها تبلیغی نرسید. مشکل مالی هم که تا دلتون بخواهد یقه ما رو گرفته بود و ول کن هم نبود. اما روز آخر استقبال مردم خیلی بهتر از روزهای قبل بود. ستاد که حسابی شلوغ بود و صندلی کم اومده بود برای نشستن. چهره ها و شخیت های متفذ شهر هم راضی شدن که بیان تو ستاد بشینن . تبلیغات تموم شد اما نمی دونم به دور دوم می ریم یا نه یا الا یه راست می ریم به سوی پیروزی.این مدت هم گذشت. تو این چند هفته کلا بی خیال درس شدم و زندگیم تو ستاد بود و فقط برای خوردن و خوابیدن می رفتم خونه.سی ام هم امتحان دارم و تا حالا هیچی نخوندم. اما مطمئنم، ایمان دارم که چیزی بیشتر به دست آوردم که با شیرینی پیروزی تاکمیل می شه. حتی در صورت نتایج دیگه هم باز ضرر نکردم. پیدا کردن دوستای جدید و آشنا شدن با آدم های جدید در سطح فردی و در سطح کشوری تشکیل یک جبهه متحد از نیروهای دموکراسی خواه از پیروزی های این چند هفته بود. خلاصه آقای دکتر معین، تو این چند مدت هر کاری از دستمون بر می اومد براتون انجام دادیم. از طراحی تراکت و بروشور بگیر تا بالا رفتن از دار بست و نصب پرده ها پلاکاردهای تبلیغی و البته قسمت کثیف کاری ماجرا که چسبوندن پوستر باشه. شب ها با لباس کاملا کثیف می رفتیم خونه. از مادرم که لباس های چسب چوبی و سریشیم رو تحمل کرد ممنونم. همه این کارها تا چند روز دیگه می رن تو بایگانی خاطرات خوشی که با دوستان داشتیم. تا طعم شیرینش بعد ها زیر زبونمون حال خوشی بهمون بده. همراه شو عزيز! اين درد مشترك هرگز جدا جدا درمان نميشود | هادی | 8:01 PM | | |
.:: تیتر آخرین اخبار ::. :آرشیو نوشته ها: July 2004 August 2004 September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 |