کـومـه [code:1]
[/code:1] [code:1][/code:1]

کـومـه

<وب نویسه هایی از فرهنگ, سیاست و اجتماع>

خانه    | پست خونه   |   | XML    |



تولد

یک سال دیگر بر سنم اضافه شد. یک سال بزرگتر شدم یعنی یک سال پیر‌تر شدم. یعنی حباب بالایی ساعت شنی عمرم همینطور خالی‌تر می‌شود. سال گذشته در این‌روزها اگر متاثر از پایان دوره دانشجویی‌ام بودم و ناراحت از جدایی از دانشگاه، اما امسال کاملا معلق هستم. می‌دانم که باید بیست ماه خدمت انجام دهم آن هم در نیروی انتظامی ولی کجایش هنوز معلوم نیست و چشم به‌ راه حکم هستم. نگاهم به زندگی تغییر کرده، خودم هم همین‌طور. زندگی را شاید لجنزاری ببینید که هر چه بیشتر دست و پا بزنید بیشتر در آن فرو می‌روید. شاید هم به بی‌خیالی بگذرانیدش و به آن توجه نکنید. به هر صورت می‌گذرد.
چند سالی است که در روز تولدم احساس متناقضی دارم.
خواستم توضیح بدهم اما باشد برای بعد.

| هادی | 12:04 AM |

|




ماهواره، جرم مشهود، عقلانیت مفقود

چند هفته‌ای است که باز هم طرح جمع‌آوری ماهواره‌ها در کشور در حال اجراست. ماموران نیروی انتظامی به پشت بام خانه‌ها می‌روند و دیش‌های عیان را جمع آوری می‌کنند. تصاویر این گفته‌ها را حتما دیده‌اید و بازتاب‌هایش را هم شاهدید.
دو گونه واکنش در برابر این عمل شاهدیم. نخست عاملان و حامیان این طرح هستند. اگر نیروی انتظامی به عنوان ظابط قضایی مد نظر باشد طبعا از عمل خود دفاع کرده و عمل خود را منطبق قانون می‌داند. بر اساس قانون، نیروی انتظامی در جرائم مشهود برای اعمال قانون و برخورد نیازی به دستور مقام قضایی ندارد. یکی از بند‌های آن بدین صورت است: جرمی که درمرئی و منظر ظابطین دادگستری واقع شده و یا بلافاصله مامورین یادشده در محل وقوع جرم حضور یافته یا آثار جرم را بلافاصله پس از وقوع مشاهده نمایند.
اما حامیان به پیش فرض‌ها و دلایل دیگری ارجاع می‌دهند که از آن می‌توان به کلیشه‌های تهاجم فرهنگی و گسترش فرهنگ غرب و ایجاد انحراف اخلاقی و فساد در جامعه اشاره کرد.
مخالفان این برخورد هم هر کدام از ظن خود با این قافله همراهند. عده‌ای از ارزشگرایان این برخورد را نا‌صحیح می‌دانند و مقاومت در برابر جریان آزاد اطلاعات را محکوم به شکست می‌دانند و قائل به کنترل اطلاعات و تصفیه آن هستند. کسانی مانند سعید ابوطالب نماینده مجلس هفتم و شهید آوینی(کتاب رستاخیز جان، مقاله ویدئو در برابر رستاخیز تاریخی انسان). گروهی دیگر از این مخالفان هم که نیازهای خود را از رسانه ملی ارضا شده نمی‌یابند و برای برطرف کردن‌اش از شبکه‌های ماهواره‌ای استفاده می‌کنند. اقسام و اصناف گوناگونی این دسته‌ها دارند که به کار من نمی‌اید.
حرف من اما چیز دیگری است. دوستان منتقد دقت داشته باشند که نمی‌توان به ظابط قضایی خرده گرفت. نیروی انتظامی به عنوان ظابط قضایی تابع سلسله مراتب و مجری قانون است. هر چند متاسفانه این نیرو در اجرای قانون چندان وجهه مناسبی ندارد و آلوده به فساد‌های گوناگونی است و چندان امین مردم نیست. درست است که گاهی طرحی ضربتی اجرا می‌شود تا با بد‌حجابی مبارزه کنند، دیش‌ها را جمع‌آوری کنند و نمونه‌های دیگر. اما به هر صورت قانون را اجرا می‌کنند. قانونی که از مجاری پیش‌بینی شده به تصویب و اجرا رسیده است. یاد جمله‌ای از عبدالله نوری در جلسه استیضاح‌اش افتادم. او خطاب به نمایندگان منتقد و معترض به مضمون گفت که من قانون را اجرا کردم. اگر ایرادی هست شما که نماینده‌اید قانون را اصلاح کنید. اکنون هم اگر ایرادی هست که واقعا هم هست باید قانون اصلاح شود. مگر درد ما در این مملکت اجرا نشدن قانون نیست؟ مگر از مشروطه تا کنون به دنبال اجرای قانون نبوده‌ایم؟ حالا اگر مجری و ظابط بر ما سهل بگیرند، خوشحال می‌شویم و شاید به حساب زرنگی خودمان بگذاریم و اگر قانون اجرا شود فریادمان به هوا بلند است. قانون برای اجرا شدن است نه برای شکستن. متاسفانه وضع چنین قوانینی که اجرایش هم مقطعی است هم غیر‌ممکن جز وهن قانون و لوث شدن دیگر قوانین چیز دیگری به ارمغان نخواهد آورد.
اما یادمان نرود این جمله معروف " قانون بد، بهتر از بی‌قانونی است."
پ.ن. : این هم مطلبی از افسر وظیفه نیروی انتظامی. قصدم دفاع از یگان خدمتی نیست. اگر چنین برداشتی داشتید، لطفا از نو بخوانید.

لینک‌های مرتبط
تصاویری از جمع‌آوری دیش‌ها در تهران
: سعید ابوطالب جمع آوری تمامی دیش های ماهواره نادرست و غیرقابل تحقق است / برخورد نیروی انتظامی نتیجه ای جز دلگیری مردم ندارد
گزارش بازتاب
گزارش رادیو زمانه

| هادی | 4:41 PM |

|




تمام شد، شروع شد.

1- انگار همین دیروز بود که دوره آموزشی سربازی رو شروع کردم. انگار همین دیروز بود که ساکم رو بستم و سرم رو با نمره 4 تراشیدم و پوتین پام کردم و رفتم پادگان با یه نوار قرمز رو دو طرف شلوار یعنی لیسانس وظیفه. خیلی زود گذشت. هر چند خیلی سخت بود اما حالا که فکر می‌کنم فقط خنده‌ها و خاطره‌هاش یادم میاد.(به جز چند کیلویی کاهش وزن و پوستی آفتاب‌سوخته) دوستان و رفقایی که از چهار‌گوشه ایران پیدا کردم یکی از بهترین ثمره‌های این دوره بود. حالا هم ستوان‌دوم وظیفه هستم.
2- در این دو ماه از خیلی از چیز‌ها دور بودم. برنامه سابق زندگی‌ام کاملا به هم ریخت و نظم جدیدی جایگزین شد. خیلی اتفاقات افتاد در این دو ماه. یک جنگ شروع شد و در همان دو ماه هم آتش بس شد. پرونده هسته‌ای ایران کماکان کش‌سان ادامه داره و دعوا‌های انتخاباتی یا همون رقابت‌ها داره شروع می‌شه و هزار اتفاق دیگه. من هم این روز‌ها فقط مشغول خوندن روزنامه‌ها و چند سایت خبری هستم تا به قول معروف نبض جریان دستم بیاد و خودم رو آپدیت کنم.
3- تو این دوماه وبلاگم دو ساله شد. نشد که براش یه چیزی بنویسم و از اصرار و الحاح خودم در امر خطیر و سرنوشت‌ساز وبلاگ نویسی تقدیر جانانه‌ای به عمل بیارم. من به اندازه چندین سال تجربه به‌دست آوردم یکیش به خاطر اینه که کومه دو ساله شد.
اولین نوشته- نوشته یک سالگی

| هادی | 8:58 AM |

|




:لینک دوستان:


.:: تیتر آخرین اخبار ::.