کـومـه [code:1]
[/code:1] [code:1][/code:1]

کـومـه

<وب نویسه هایی از فرهنگ, سیاست و اجتماع>

خانه    | پست خونه   |   | XML    |



خدمت سربازی

همیشه وقایعی هستند که برای گروه خاصی حتما اتفاق می افتد.به قول معروف شتریست که در خانه همه می خوابد البته نه همه بلکه بعضی ها.سربازی یکی از این شترهاست که فقط برای آقایان.بعضی که از جهت مالی تامین هستند با خرج کردن و بعضی هم با استفاده از رابطه این شتر را بلند می کنن از در خانه شان .بعضی هم باید تا دو سال صبر کنند تا آقا شتره هر زمان که خواست بلند شود و برود دنبال کارش.این دوران که اسمش دوره خدمت مقدس وظیفه است برای بعضی بسیار سخت است و بعضی دیگر هم آن را کارخانه انسان سازی می دانند که بچه های مرفه را آبدیده و به اصطلاح مرد زندگی می کند.
دوست عزیزم حبیب که وبلاگ تک نگاره را می نویسد عازم دیار سربازخانه شده و به اصطلاح آش خور شده.البته در آخرین نوشته قول داد که هر زمان که توانست مطلب جدید بفرستد.از شما می خواهم که برای تسلی خاطر این دوست وبلاگ نویس و این که مصائب این دوره از زندگیش را به راحتی بگذراند کامنتی به رسم یادگار بگذارید.مسلما کامنت شما بازدید کننده محترم موجبات تسلی خاطر آن سفر کرده را فراهم خواهد کرد

| هادی | 4:32 PM |

|




Did You Know????

اين محتوای يک ميل بود که برای من فرستاده شد.شما هم بخوانيد شايد به اطلاعاتتان اضافه شود.

* * *

Did You Know????

Coca-Cola was originally green. كوكا كولا در اصل سبزرنگ است


The most common name in the world is Mohammed. عمومي‌ترين نام در جهان محمد است


The name of all the continents end with the same letter that they start with.

اسم تمام قاره‌ها با همان حرفي كه آغاز شده است پايان ميابد


The strongest muscle in the body is the tongue. مقاومترين ماهيچه در بدن ، زبان است


TYPEWRITER is the longest word that can be made using the letters only on one row ! of the keyboard.

كلمه "ماشين‌تحرير" طولانيترين كلمه اي است كه ميتوان با استفاده از حروف تنها يك رديف كيبورد ساخت


Women blink nearly twice as much as men! چشمك زدن زنان ، تقريباً دوبرابر مردان است


You can't kill yourself by holding your breath. شما نميتوانيد با حبس نفستان ، خودكشي كنيد


It is impossible to lick your elbow. محال است كه آرنجتان را بليسيد



People say "Bless you" when you sneeze because when you sneeze, your heart stops for a millisecond.

وقتي كه عطسه ميكنيد مردم به شما "عافيت باش" ميگويند ، چرا كه وقتي عطسه ميكنيد قلب شما به اندازه يك ميليونيم ثانيه مي‌ايستد


It is physically impossible for pigs to look up into the sky.

خوكها به لحاظ فيزيك بدني ، قادر به ديدن آسمان نيستند


If you sneeze too hard, you can fracture a rib. If you try to suppress a sneeze, you can rupture a blood vessel in your head or neck and die.

وقتي كه به شدت عطسه ميكنيد ، ممكن است يك دنده شما بشكند و اگر عطسه خود را حبس كنيد ، ممكن است يك رگ خوني در سر و يا گردن شما پاره شود و بميريد



Each king in a deck of playing cards represents great king from history.

هر خال "شاه" در بازي ورق ، نشانه يكي از پادشاهان بزرگ تاريخ است

Spades - King David خال پيك : شاه‌ديويد
Clubs - Alexander the Great, خال گشنيز : اسكندر كبير
Hearts - Charlemagne خال دل : شارلماني...امپراتور فرانسه بزرگ
Diamonds - Julius Caesar. خال خشت : ژوليوس سزار


111,111,111 x 111,111,111 == 12,345,678,987,654,321


If a statue of a person in the park on a horse has both front legs in the air, the person died in battle. If the horse has one front leg in the air, the person died as a result of wounds received in battle. If the horse has all four legs on the ground, the person died of natural causes.
اگر در پاركي ، پيكره شخصي بر روي اسبي قرار داشته باشد كه هر دو پاي جلويي آن اسب به هوا بلند شده باشد ، نشانه آن است كه آن شخص در جنگ كشته شده است...اگر يك پاي اسب به هوا بلند شده باشد ، نشانه آن است كه آن فرد در جنگ زخمي شده است...اگر هر چهار دست و پاي اسب بر روي زمين باشد ، نشانه آن است كه آن شخص به مرگ طبيعي مرده است


What do bullet proof vests, fire escapes, windshield wipers and laser printers all have in common?
Ans. - All invented by women.

جليقه ضد گلوله ، ضد آتش ، برف‌پاك‌كنهاي شيشه جلوي اتومبيل و چاپگرهاي ليزري توسط زنان اختراع شدند


Honey is the only food that doesn't spoil. What is this?
تنها غذايي كه فاسد نميشود عسل است


A crocodile cannot stick its tongue out. كروكوديل نميتواند زبانش را به بيرون دراز كند


A snail can sleep for three years. حلزون ميتواند سه سال بخوابد


All polar bears are left handed. تمامي خرس‌هاي قطبي چپ‌دست هستند


American Airlines saved $40,000 in 1987 by eliminating one olive from each salad served in first-class.
در سال 1987 خطوط هوايي "امريكن ايرلاينز" توانست با حذف يك دانه زيتون از هر سالاد سرو شده در پروازهاي درجه يك خود ، چهل هزاردلار صرفه‌جويي كند


Butterflies taste with their feet. پروانه‌ها با پاهايشان ميچشند


Elephants are the only animals that can't jump. فيلها تنها جانوراني هستند كه قادر به پريدن نيستند


In the last 4000 years, no new animals have been domesticated.
در 4000 سال قبل ، هيچ حيواني اهلي نبود


On average, people fear spiders more than they do death.

بطور متوسط ، مردم آنقدر از عنكبوتها ميترسند كه نميتوانند آنها را بكشند


Shakespeare invented the word 'assassination' and 'bump'.

شكسپير اين دو كلمه رو از خود اختراع كرد...معنيش رو من نفهميدم!!!كسي هست كه فهميده باشه؟؟؟


The ant always falls over on its right side when intoxicated.

مورچه هميشه بر روي سمت راست بدن خود سقوط ميكند


The electric chair was invented by a dentist. صندلي الكتريكي توسط يك دندانپزشك اختراع شد



The human heart creates enough pressure when it pumps out to the body to squirt blood 30 feet. قلب انسان فشاري كافي ايجاد ميكند تا به فاصله 30 فوتي (تقريباً 8 متر) خون را به خارج از بدن پمپاژ كند


Rats multiply so quickly that in 18 months, two rats could have over million descendants.

موشهاي صحرايي چنان سريع تكثير پيدا ميكنند ،كه در عرض هجده ماه دو موش صحرايي قادرند يك ميليون فرزند داشته باشند


Wearing headphones for just an hour will increase the bacteria in your ear by 700 times.

استفاده از هدفون در هر ساعت ، باكتريهاي موجود در گوش شما را تا هفتصد برابر افزايش ميدهد


The cigarette lighter was invented before the match. فندك قبل از كبريت اختراع شد


Most lipstick contains fish scales. روژلب حاوي فلس ماهي است


Like fingerprints, everyone's tongue print is different.

نظير اثرانگشت ، اثر زبان هر شخص نيز متفاوت است


| هادی | 10:32 AM |

|




روز پنجم

5 روز از ماه رمضان گذشت.همیشه این ماه گذر جالبی برای من داشته است.15 روز اول مثل سر بالایی و بقیه مثل یک سر پايينی تند که به قول معروف تا چشم بر هم بگذاری می گذرد.این ماه برنامه خیلی ها را بهم می زند .بهم خوردن ساعت خواب و بیدار شدن برای سحری و البتهخ خواب آلودگی بعد از سحر .بعد از ظهر هم که از شدت ضعف یا باید خوابید و یا باید تحمل کرد.وقتی هم که وقت افطار می رسد صدای زیبای ربنای شجریان که واقعا روح افزاست گوشمان را می نوازد.بعد هم با صدای اذان با خانواده دور یک سفره جمع می شویم و افطار می کنیم.البته امسال تلویزیون برنامه های شاد زیادی برای این ماه آماده کرده و از صوفیانه برگزار کردن ماه رمضان خارج شده و آن را به صورت یک جشن برگزار می کند.بعد از افطار ترافیک سریال های کوتاه و بعضا طنز تلویزیون شروع می شه.
چند روز قبل کسی از من سوال کرد که روزه ای؟من هم گفتم بله روزه هستم.بعد از آن فکر کردم با خودم که آیا واقعا من روزه می گیرم.یعنی روزه گرفتن فقط نخوردن و نیاشامیدن از اذان صبح تا مغرب است و دیگر هیچ .شاید من فقط آن را انجام می دهم و روزه دار واقعی نباشم.باید بیشتر روی این موضوع فکر کنم.یک مطلب دیگر هم اینکه ما نمی خوریم تا رنج و تعب مستمندان را درک کنیم.این یکی از فلسفه های روزه داریست.اما با وجود این که یک وعده غذاییمان کم می شود ولی بعد از افطار البته بعضی ها به قصد پيوستن به لقا الله غذا می خورند و تلافی آن یک وعده را در می آورند.حتی شاید هزینه این ماه بیشتر از ماه های دیگر بشود.نمی دانم آیا ما واقعا درک می کنیم که کسانی حتی یک دهم آنچه ما به عنوان افطار می خوریم آرزویشان باشد.

| هادی | 2:42 PM |

|




کروبی تخت گاز می رود

بعد از این که میر حسین موسوی انصرافش را از شرکت در انتخابات اعلام کرد ائتلاف دوم خرداد که در آستانه گسستگی است به دنبال نامزد های دیگری می گردد البته ذلئقه متفاوت این گروه ها باعث بیشتر شدن شکاف بین آنها خواهد شد.اما در این میان آنچه برایم جالب بود فعالیت مجمع روحانیون و به ویژه شخص کروبی است که در دوره قبل بر بلند ترین صندلی پارلمان به مدت چهار سال تکیه زده بود.مجمع خود نخستین تشکلی بود که پیشگام در دعوت از موسوی بود اما قابل پیش بینی بود در اوضاع وانفسا که رئیس جمهور حتی قدرت یک وزیر را ندارد موسوی هرگز نخواهد آمد زیرا او به پشت گرمی و حمایت امام خمینی بود که توانست سالهای جنگ را با تمام کاستی ها مدیریت کند.از همین رو کروبی که ردای ریاست جمهوری را در حد و اندازه خود می دید اصرار داشت آلترناتیوی برای موسوی در نظر گرفته شود تا بلکه نظر دیگران را به خود جلب کند که البته با واکنش شدید اعضای دیگر به ویژه مجید انصاری روبرو شد.شیخ مهدی کروبی در حالی می خواهد به سعدآباد برود که در انتخابات مجلس هفتم کمتر از صد و پنجاه هزار رای نتوانست کسب کند و البته مدیریت او در مجلس ششم بارها مورد انتقاد اصلاح طلبان پیشرو بود .کروبی بارها نقش ترمز ماشین اصلاحات را بر عهده داشت و چیزی که باعث شد تا او در چهار سال فقط به صندلی ریاست تکیه زند جز ارتباط نسبتا حسنه وی با روحانیت و به ویژه بیت رهبری نبود که اگر معیار مدیریت توانمند و اصلاح طلب مد نظر قرار می گرفت کم نبودند افرادی که بسا بهتر از او سکان مجلس را در اختیار می گرفتند.شاید کروبی بخواهد تجربه ناکام رفسنجانی که در انتخابات مجلس ششم با فشار شورای نگهبان به مجلس راه پیدا کرد و این شکست بزرگ و خطای استراتژیک بزرگی برایش بود را تکرار کند.شاید هم از مشاورین خوبی برخوردار نباشد.اما هر چه هست مهدی کروبی این روزها مواضع رادیکال اتخاذ می کند تا بلکه بیشتر در روزنامه ها مطرح شود و می خواهد تا با یاد آوری وقایع انتخابات ریاست جمهوری سال هفتاد و پنج موقعیت خود را مستحکم کند.به رقیب یادآوری می کند که در آن یال هم چه می خواستند بکنند.
چه کنیم که جبر زمانه و گردش ایام دست به دست هم دادند تا این بار به حداقل ها کفایت کنیم.
* * *
چند لینک جالب به دیده ام که اضافه می کنم یکی وبلاگ حجاب است که نظر سنجی هم دارد و دیگری وبلاگ شریعت عقلانی که احمد قابل می نویسدش.البته باید سر فرصت بخوانید چون کمی طولانی است

| هادی | 1:52 PM |

|




ماه رمضان

ماه رمضان را خیلی دوست دارم.نمی دانم چرا ولی از کودکی خاطره خوشی از شب بیدار ماندن ها ، سحری و افطاری خوردن ها و مخصوصا سه شب قدرش در ذهنم به جای مانده است.از ماه رمضان خاطره تلخ و شیرین و البته بیشتر شیرین زیاد به یاد دارم که اگر فرصت شد و حالی دست داد حتما می نویسم.امسال ماه رمضان را با سرماخوردگی شدید شروع کردم که امیدوارم من را از روزه گرفتن نیاندازد.
متن زیر را از کتاب المختار من کشف الاسرار و تذکره العطار انتخاب کرده ام .
قوله تعالی یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام به زبان اشارت و بیان حکمت می فرماید ای شما که مومنانید روزه بر شما نبشته شد از آن نبشته شد که همه میهمان حق خواهید بود ، فردا در بهشت خواهد تا میهمانان گرسنه به مهمانی روند کهکریمان چون کسی را به مهمانی برند دوست دارند که مهمان گرسنه باشد تا ضیافت به دل مهمانان شیرین تر بود.
.................
شهر رمضان ...الآیه ای اتاکم شهر رمضان . می فرماید اینک ماه رمضان اقبال کرد بر دوستان.ماهی که هم بشوید و هم بسوزد.بشوید به آب توبه دلهای مجرمان ،بسوزد به آتش گرسنگی تنهای بندگان . اشتقاق رمضان از رمضا است یا از رمض . اگر از رمضا است آن سنگ گرم باشد که هر چه بر آن نهند بسوزد و اگر از رمض است باران باشد که به هر چه رسد آن را بشوید.مصطفی (ص)را پرسیدند رمضان چه باشد ؟ فرمود :ارمض الله فیه ذنوب المومنین غفرها لهم

| هادی | 11:33 AM |

|




ادامه تقلید

مطلب قبلی که در مورد تقلید نوشته بودم ظاهرا مورد توجه بعضی از خوانندگان قرار گرفت و در نظراتشان به نکته هایی اشاره کردند که من را واداشت تا این پست را هم به همان موضوع قبلی اختصاص دهم.البته باید بگویم که نظر خوانندگان و اشارات آنان الهام بخش من بود.
مهمترین رسالت انبیا در درجه نخست هدایت مردم بوده است البته با استناد به آیات قرآن کریم و در مراتب بعدی آن برقراری عدل و قسط.دعوت به توحید و خدا پرستی نخستین سرفصل از وظایف انبیا بوده و جانشینانشان هم طبق همان عمل کرده اند.مرحوم بازرگان در آخرین سخنرانی خود تحت نام هدف بعثت انبیا به همین مهم اشاره کرد که برخی این سخنرانی را نشان از آن دانستند که مهندس بازرگان معتقد به جدایی دین از سیاست است. متصدیان امور دین به عنوان مبلغان دین خدا در هر زمان و مکانی ، تشکیل حکومت و اداره کردن آن را هدف قرار دهند جز انحطاط و التقاط نتیجه ای نخواهد داشت زیرا هدف چیز دیگریست.در اروپای قدیم هم همین سیطره کلیسا بر امور شخصی مردم باعث پیدایش لائیسیته گشت ودر مسیحیت شعبه جدیدی به نام پروتستان ایجاد کرد.این یک تجربه تاریخیست که باید مورد توجه سایر ادیان قرار بگیرد.دخالت بیش از حد نمایندگان دین در امور دولت و کشور داری آسیب های زیادی دارد .البته در زمان معاصر ،افرادی مانند امام خمینی و استاد مطهری مخالف حضور روحانیون در مناسب دولت بودند.(در این زمینه می توانید به کتاب پیرامون انقلاب اسلامی نوشته شهید مطهری مراجعه کنید).البته این نمی تواند مانع از این شود که یک روحانی به عنوان یک شهروند از حقوق قانونی خود محروم شود .در واقع این قشر به علت ارتباط نزدیکی که با طبقه عامه مردم دارند شبکه گسترده ای از افکار عمومی را در اختیار دارند.این قدرت اگر در راه نظارت و انتقاد از حکومت به کار بسته شود مفید تر خواهد بود.نکته دیگر اینکه قرار گرفتن روحانیت در مقام خاصی ممکن است آن را نقد ناپذیر گرداند زیرا تلقی قدسی از یک پست چشم ها را بر نظر مخالف خواهد بست و شاید دیگر کسی را جرات انتقاد از آن نباشد.
آمیختن بیش از حد اسلام با سیاست بدین نحو آینده خوشی نخواهد داشت.البته بین فقها در اسلام سیاسی اتفاق نظر وجود ندارد.(مقله سه اسلام نوشته محمد قوچانی در روزنامه شرق که اسلام را به سه دسته تهران ،قم و نجف تقسیم کرده است)عملکرد بد حکومت دینی نمی تواند باعث رویگردانی حداقل نسل جدید از این قرائت از اسلام شود؟سوال مهمتر آنکه آیا تئوری ولایت فقیه تنها مدل حکومت شیعی است و راه های دیگری وجود ندار.در حالی که نه مدل حکومت در فقه شیعی وجود دارد.جزم اندیشان چنان دایره را تنگ کرده اند که خیال انتقاد از خاطر همه منتقدان زدوده اند . در ایران جوی ایجاد شده که فقیهی اگر مخالف تئوری ولایت فقیه باشد جرات ابراز نظر نداشته باشد و دیگران هم یا به سیاست آن را تایید می کنند و یا واقعا آن را باور دارند.در حالی که آیت الله سیستانی در عراق،مخالف این مدل حکومت داریست.
یادم می آید با یکی از دوستانم در مورد تقلید صحبت می کردم .او در امور دینی از کسی تقلید نمی کرد یعنی چندان به احکام معتقد نبود تا نیاز به تقلید داشته باشد.علت نداشتن مرجع تقلید را پرسیدم.در جواب گفت من از چه کسی تقلید کنم که ولایت فقیه را قبول نداشته باشد؟
با اینکه در فضای مجازی می نویسم باز هراس در دل دارم که نکند به ضدیت با ولایت فقیه متهمم کنند و از حقوقم محروم شومچون این فرجامیست که برای افراد زیادی اتفاق افتاده است.

| هادی | 6:09 PM |

|




تقليد

عادت من این است که هنگام وبلاگ گردی ، اگر به وبلاگ خوبی برخورد کنم ، مطالبش را در حافظه کامپیوتر ذخیره کنم تا سر فرصت مطالعه کنم و اگر هم نظری و یا انتقادی داشته باشم ، آن را به صورت کامنت و یا ایمیل به نگارنده آن اطلاع دهم .این را همین جا داشته باشید.
یکی از موضوعاتی که من همیشه به آن علاقه داشته ام علی رغم اینکه در رشته فنی تحصیل می کنم ، علوم انسانی بوده است و از میان این علوم ، اولین بخشی که با آن آشنا شدم علوم دینی و حوزوی بود.دوستان طلبه هم زیاد دارم البته با توجه به نا همگونی های فکری که طبیعیست.
این عادت باعث شد تا در وبلاگ شهر هم به دنبال وبلاگ هایی بگردم که نویسندگانش طلبه باشند و وبلاگ هایشان رنگ و لعاب دینی و حوزوی داشته باشند و من را به یاد حجره های طلبگی بیاندازد.حجره هایی که دور یک حوض آب کنار هم چیده شده اند. این بار قرعه به نام وبلاگ درد و دل های یک روحانی افتاد.طلبه ای به نام علی که از زندگیش می نویسد از فرزندش و از پرنده هایی که برای او خرید و البته کیست که نداند دغدغه طلبه واقعی همان رسالت راستینش که تبلیغ دین خداست در تار و پود زندگیش نفوذ کرده است. وبلاگش را کامل خواندم و به نکته ای برخوردم و تصمیم گرفتم تا نظرم را اجمالا در مورد آن بگویم.نوشته زیر که بخشی از پست يكشنبه، 7 تير، 1383 است را بخوانید:

واما تقليد..!
نگرش قضاوت گرايانه!برخی اوقات مانع تفکر منصفانه در مورد روحانيون شده است!من باب مثال بحث «تقليد»...خيلی ها (حتی برخی از روشنفکران)معتقدند ٬روحانيون از تقليد برای خودکيسه ای دوختند! ودکانی باز کرده اند!..وچشم وگوش بسته به حوزه ها می تازند که مگر ميمون شده ايم که تقليد کنيم!؟وحال آن که اگر شما به رساله های عملی مراجع تقليد نگاه بکنيد باالاتفاق همه معتقدند که يکی از راهای بدست آوردن احکام الهی تقليد است!وبرای دست آوردن احکام فروع دين دو راه ديگری هم هست يا۱- بايد خود متخصص بود يا۲- اينکه احتياط نمود!..دقت فرموديد«تقليد»يکی از راه هااست!وتمام راه هابه تقليد منتهی نمی شود!.. پس هر کس می تواندبا مراجعه به قرآن واحاديث وسيره معصومين واجماع علما احکام الهی را استنباط کرده وبه نظر خود عمل کند!ويا اگر اين طريق را نمی پسندد راه ديگر ی هم است که«احتياط»نام دارد.(به اين معنی که٬)با تسلط به فتوی مراجع مشهور حد وسط را بايد گرفته وبه آن عمل کند!..وبالا خره اگر کسی نخواست از اين دو طريق به احکام برسد مجبور است به يک عالم متخصص که تمام عمرش را در اين مسير صرف می کندمراجعه کند(واين رجوع به متخصص عقلی است والانه اين رجوع در همه رشته ها جاری وساری است)...برای عرايضم مثالی می زنم:«مثل اينکه کسی سرش درد می گيردبرای درمان خودش يا اينکه خودش بايدپزشک باشد ويا اينکه پرهيز واحتياط کند تا خوب شود!يا بايد به پزشک مراجعه کند


در مورد تقلید شخصا هنگامی که به سن تکلیف رسیدم تا کنون در مورد آن فکر کرده ام و البته با افراد زیادی هم صحبت کرده ام.این را هم قبول دارم که برخی روشنفکران به آن تاخته اند اما نکته اصلی چیز دیگریست.اولا تقلید در فروع است و نه در اصول که آن تحقیقیست.امروزه ما با مردمی مواجه هستیم(به ویژه جوانان)که به راحتی امری را قبول نمی کنند و به دنبال چرایی آنند .بار ها دیده ام که برخی متدینین تقلید را بسیار گسترده اند تا جایی که قوه عاقله خود را تعطیل کرده و به تقلید صرف پرداخته اند.آیا به راستی اگر دلیل عقلی حکمی از متشرعان خواسته شود می توانند به آن پاسخی در خور گویند؟و حتی متخصصان امر.
ثانیا مشکل اصلی که بعضی روشنفکران ایراد می کنند رویکرد فقها به فقه است. فقه در ایران گسترده ترین منبع سنت است.سه رویکرد در مقابل فقه وجود دارد .اخباری که نقل قول خالص است ، انفعالی یعنی در مقابل پدیده های جدید هر چه روی داد بدون مقاومت بپذیریم و اصولی که با توجه به منابع فقهی و درک زمانه تصمیم مناسب توسط اجتهاد اتخاذ می شود.آنچه امروز دیده می شود اخباری گری غلیظ است که در مقابل رویکر اصولی که فقهی پویا ارائه می دهد مقاومت می کند و به فقهای پیشرو اجازه اظهار نظر نمی دهد.
در مورد این که در مقابل تقلید نکردن دو راه وجود دارد لطیفه ای را به یاد من آورد.آنجا که سه نفر در حال غرق شدن در دریا بودند شخصی با قایقی آمد و فقط می توانست دو نفر را نجات دهد.قرار شد تا از آن سه سوال بپرسد و هر کدام جواب دادند سوار شوند.از اولی 2+2 را پرسید و او جواب داد و سوار شد.دومی هم جواب 3+3 را داد و سوار شد .از سومی پرسید جذر سینوس 54تقسم بر کسینوس 72به توان دو سوم چند می شود.سومی گفت بابا اگر نمی خواهی سوارمان کنی چرا سوال سخت می پرسی؟؟ حال حکایت شماست.به جای نشان دادن راه ساده تر می گویید یا مجتهد شو و یا عمل به احتیاط کن .
به هر صورت بحث تقلید بسیار گسترده است که جای صحبت بسیار و هم چنین روشنگری را می طلبد.

* * *

| هادی | 2:07 PM |

|




باز هم زلزله

فکر نمی کنم کسی از زلزله خوشش بیاید.هر چند غافل گیر کننده است ولی ترس و وحشتی که ایجاد می کند بیشتر از لذت غافلگیری است.زلزله نور و علمده که در خرداد ماه اتفاق افتاده بود هنوز در خاطرم هست.زلزله ای با مدت زمان و شدت زیاد. یادم می آید که جمعه روزی بود.من تازه از خواب بیدار شده بودم و در حال درس خواندن بودم.ناگهان لرزش خفیفی شروع شد.جدی نگرفتم اما ظاهرا او سمج تر از این حرف ها بود.ساختمان کامل می لرزید.صدای جیغ زنان و فریاد مردان داخل ساختمان که اکثرا از راه پله در حال فرار بودند را می شنیدم .من اما سریعا به کنار ستونی رفتم و به آن تکیه کردم.مانند کودکی در گهواره تکان می خودم.در روز های بعد پس لرزه های آن حتی کلاس های دانشگاه را هم به تعطیلی کشاند.چه بسیار مردمی که در همان شب اول بیرون از خانه هایشان خوابیدند.پس لرزه ها ادامه داشت.اما چیزی که من به آن دچار شده بودم بدتر بود.فکر می کردم هر آن زلزله خواهد آمد.دچار توهم زلزله شدم.
در چند نوشته قبل در مورد وجدان مهندسی نوشتم.اگر واقعا ساختمان بر اساس دستورات آئین نامه ای ساخته شود دیگر آیا نیاز است در شب بعد از زلزله مردم در حیاط ها و پارک ها بخوابند.متاسفانه آئین نامه 2800 ایران که مربوط به طراحی ساختمان در برابر زلزله است را در طراحی های ساختمانی لحاظ نمی کنند.البته باید در نظر گرفت که این آئین نامه کف ایمنی مطلوب است.شاید رعایت کردن آئین نامه 2800 کمی به هزینه ها بیفزاید ولی می توان یک عمر در خانه ای زندگی کرد که در آن احساس ارامش و امنیت داشت.
مورد بعدی آموزش در برابر زلزله و بحران پس از آن است.در سال های اخیر کمی به لحاظ ظاهری بهتر شده است .دانش آموزان و معلمان در مدرسه آموزش می بینند.ولی آیا هراسی که از زلزله در دل می افتد به آنان مجال به کار بستن آموخته هایشان را میدهد؟در همان زلزله نور و علمده که در ابتدا گفتم،در زمان زلزله بیشتر افراد ساکن در ساختمان که شامل نه واحد است در راه پله در حال فرار بودند.در حالی که راه پله خطرناک طرین جا در زلزله است و ظریب امنیت کمتری دارد.
این زلزله هم که آمد و باز بحث مقاوم سازی را زنده کرد.البته چون تلفات جانی نداشت شاید این بار زودتر کمرنگ شود.استادم می گفت بعد از زلزله نور و علمده در طی یکی دو هفته تماس های زیادی داشته که از او می خواستند به ساختمان هایشان سربزند و اشکالات کار را بگوید.اگر کارفرما حاظر باشد کمی بیشتر خرج کند تا ساختمانی ایمن داشته باشد دیگر نیاز نیست در زمتن زلزله سر آسیمه فرار کند و یا اینکه شب را در پارک بخوابد چون می داند که خانه اش امن است.
لینک های مفید در مورد زلزله و آمادگی در برابر آن

آموزش مفاهیم زمین لرزه -خطر زلزله در شهرهای ایران -آمادگی و ایمنی در زلزله

جمعیت کاهش خطرات زلزله ایران
* * *
امروز بعد از ظهر ایران و آلمان بازی دارند. امیدوارم بازی خوبی از آب در بیاید.

| هادی | 8:28 AM |

|




مصباح،سروش وعدالت – گزارشی از یک جلسه سخنرانی مصباح یزدی

این مطلب کمی طولانی است.می توانید آن را ذخیره کرده و بخوانید

* * *
هفته های قبل می خواستم در مورد برهم زدن سخنرانی دکتر سروش در یک محفل خصوصی چیزی بنگارم اما از یک سو مشغله فکری اجازه نداد و دیگر اینکه بر خود ترسیدم تا نوشتارم تحت تاثیر احساسات قرار بگیرم و آن را به متنی احساسی تبدیل کنم که خواننده از صرف کردن وقت برای خواندنش ناراضی و پشیمان شود.البته برکت صبر و تحمل بسیار زیاد است و بزرگترین درس را به انسان می آموزد. بله ،این صبر، فرجی هم به دنبال داشت و آن اینکه اگر پنج شنبه سخنرانی دکتر سروش را در قم برهم زدند من توانستم دو روز پس از آن ، شنبه در سخنرانی فرمانده جبهه مقابل و مخالفان دکترسروش،آیت الله مصباح یزدی شرکت کنم.می خواهم ضمن به تصویر کشیدن مشاهداتم در آن جلسه مقایسه ای هم بین این دو داشته باشم.در رفتن به آن جلسه مردد بودم اما اساس بر این است که نادیده و ناشنیده محکوم کردن دیگران جاهلانه و بی خردی است.
سخنرانی ایشان هر چند با تبلیغاتی کم ،در حد چند پارچه نویسی در سطح شهرقرار بود روزشنبه در دانشگاه آزاد واحد [......] برگزار شود.صبح ساعت 10 زمان سخنرانی بود وبا یک ربع تاخیر شروع شد.جلسه سخنرانی در سالن آمفی تئاتر دانشگاه که در طبقه پنجم ساختمان اصلی این دانشگاه قرار دارد برگزار شد.مسئولین دانشگاه تصمیم گرفتند تا چهار طبقه دیگر را که محل برگزاری کلاس ها بوده را تعطیل کنند.دو نفر از نگهبانی دانشگاه در محل ورود به ساختمان تنها به افرادی اجازه عبور می دادند که می خواستند در مراسم شرکت کنند.
سالن حدود چهارصد نفری پر بود که البته نیمی آقایان و نیمه دیگر خانم ها.و اما ترکیب شرکت کنندگان این مراسم.من در صندلی های آخر نشسته بودم می توانستم ببینم که افراد مقابلم اکثرا از کارمندان دانشگاه ،هیئت علمی دانشگاه،آموزش و پرورش ،فرمانداری ،سپاه ، بسیج و نیروی انتظامی بودند.البته مسئولان بعضی ادارات هم بودند.جمعیت اقلیت دانشجویان بودند که بیشترشان از بسیج دانشجویی بوده و یا از خارج از دانشگاه شرکت کردند.به نظر می رسید در قسمت خانم ها هم همین وضعیت برقرار باشد.
بعد از قرائت قرآن امام جمعه پشت تریبون رفته و ضمن خیر مقدم به ایشان کمی از خدمات علمی او نام بردند وتاکید زیادی هم بر سوابق مبارزات انقلابی وی در دوران ستم شاهی داشتند که با توجه به شنیده های قبلی من کمی نا آشنا و عجیب بود.البته چند بار هم از لفظ آقا برای مختصر کردن کلام و اشاره به آقای مصباح اشاره کرد.
پس از آن،آقای مصباح به جایگاه رفت و شروع به سخنرانی کرد.دو نفر محافظش هم در دو سوی جایگاه روی صندلی نشسته و به مستمعین چشم دوختند.مصباح ابتدا سخن را از مبانی آغاز کرد و مقدمه ای در مورد مختار بودن انسان گفت و سپس وارد این بحث شد که انسان بر سر دو راهی طبق چه معیاری باید راه خود را برگزیند.وی پوزیتیویسم اخلاقی را این طور معرفی کرد که انسان کامروایی کند بدون اینکه دلیلی داشته باشد.
در این هنگام رفت و آمد ها در قسمت خانم ها زیاد شد که باعث شد چند نفر از خانم های نگهبانی دانشگاه به کسی اجازه خروج ندهند تا بلکه سکوت رعایت شود.ولی با زیاد شدن اعتراض ها کوتاه آمدند.
مصباح در ادامه تعریفی از لیبرالیسم ارائه داد که از نظر من منطبق بر همان تعریف پوزیتیویسم بود.وی گفت که لیبرالیسم یعنی اینکه شما هر کاری می خواهید انجام دهید واگر بازخواست شدید و از شما دلیلی خواسته شد بگویید دوست دارم ،دلم می خواهد.وی مفهوم عظیم لیبرالیسم را با مثالی بازتر کرد تا بگوید غربی ها از طریق عوامل نفوذی خود تونسته اند در فرهنگ ما این پدیده شوم را وارد کنند.وی گفت اگر الان را با ده سال پیش مقایسه کنید می بینید که اگر در آن زمان پدری پسرش را به عنوان بزرگتر و با تجربه تر نصیحت می کرد پسر می پذیرفت ولی امروز اگر پدری این کار را بکند جز دوست دارم و دلم می خواهد جوابی نمی شنود.این است نشان گسترش لیبرالیسم.وی مسئول گسترش فرهنگ اباحی گری و لیبرالیسم را وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی دانست و به ویژه روی تاثیر فراوان رمان هایی که در سالهای اخیر منتشر شده اند تاکید کرد.
سخنرانی مصباح پایان یافت و بخش پرسش و پاسخ شروع شد.در ابتدا مسئول دفتر فرهنگ دانشگاه که مسئولیت پالایش و گزینش سوالات را برعهده داشت از سخنان مبسوط ایشان در مورد لیبرالیسم و پوزیتیویسم اخلاقی تشکر کرد.
سوالات کمتر در مورد بحث بود و بیشتر مسائل سیاسی را در بر می گرفت چه آن صحبت خود چنین سوالاتی در پی خواهد داشت.آقای مصباح درپاسخ به چند سوال مسئول ناهنجاری های اجتماعی را وزارت ارشاد و دولت دانست و گفت من قصد نام بردن از فرد خاصی را ندارم ولی در سالهای اخیر فردی در سمت وزارت این وزارتخانه قرار داشت که مروج اباحی گری ،بی بند و باری ،تساهل و تسامح بوده که در دیداری که شورای انقلاب فرهنگی با مقام رهبری داشتند و من هم حضور داشتم ایشان فرمودند بعضی از کارهای این مرد صد در صد ضد اسلامی بوده ولی متاسفانه رئیس جمهور پس از این صحبت وی را کنار نگذاشت و او همچنان در پست وزارت باقی ماند.البته آقای مصباح تاکید داشتند که نمی خواهند از فرد خاصی نام ببرند.
وی در پاسخ به سوالی دیگر در مورد ظهور امام زمان (عج) گفت به راستی آیا ما آمادگی حضور حضرت را داریم اگر حضرت امروز ظهور کنند ما با او همان خواهیم کرد که با امامان قبلی کردند.به رای دادن هایمان دقت کنید .براساس منافع دنیوی و سودهای اقتصادی رای می دهیم و صلاحیت واقعی افراد را در نظر نمی گیریم.
ایشان پس از این صحبت ها بدون اینکه به مجری مراسم که همان رئیس دفتر فرهنگ بوده اجازه اعلام ختم مراسم را دهد خود پس ازپاسخ دادن به سه سوال پایان جلسه را اعلام کرد تا سوالات دیگر بی جواب بماند هر چند حدس زدن آن جوابها سخت نیست.
قصد پاسخ دادن به صحبت های آقای مصباح را ندارم .هدف من مقایسه بین دو رخداد و دوحق است.
خاطرم هست در چندین کتاب دکتر سروش و در جاهای مختلف مطلبی را که خواه گفت را خوانده ام.سروش می گوید که در تحقیقی که بین تمام ادیان انجام شد به دو مورد اشتراک بین تمام ادیان دست یافتند.یکی اینکه همه آنه انسان را هدف می دانند نه وسیله .دیگر اینکه هر چه برای خود می پسندند برای دیگران هم می پسندند و آنچه برای خود نیم خواهند برای دیگران هم نمی خواهند.
حال آقای مصباح که نام او به عنوان فیلسوف بزرگ اسلامی در ایران معروف است آیا به این اصل مشترک بین ادیان اعتقاد ندارند؟این اصل اخلاقی بارها در احادیث و روایات تاکید شده است وحتی امام علی (ع)به امام حسن (ع)همین را وصیت کرده اند. آیا این عدالت است که کسی در کمال امنیت و با استفاده از تمام امکانات رسانه ای به تبلیغ نظراتش بپردازد در حالی که مخالفش حتی برای برگزاری یک جلسه خصوصی در یک منزل شخصی امنیت نداشته باشد و توسط شاگردان فرد اول مورد هجوم و ضرب و شتم قرار گیرد.در این عمل نه تنها آن اصل زیر پا گذاشته شد بلکه حریم خصوصی افراد و تقدس علم و احترام به عالم هم شکسته شد.چه باوریست که این حق را برای خودش می خواهد و حتی بیشتر از آن را هم طلب می کند ولی بر کوچکترین حقوق مخالف و منتقدش چشم می پوشد. چه زیبا گفت مولوی

آنچ نپسندی به خود ای شیخ دین چون پسندی بر برادر ای امین؟
این ندانی که پی من چَه کـَنی هم در آن چَه عاقبت خود افکنی؟


| هادی | 9:13 AM |

|




وجدان مهندسی

چند روز قبل اولین کلاس رسمی در دانشگاه تشکیل شد.البته اولین کلاسی که بشود به آن کلاس گفت و هم استاد و دانشجو آن را جدی بگیرند.استاد درس فولاد در مورد وجدان کاری به ویژه در زمینه مهندسی عمران صحبت می کرد.از بعضی از مهندسانی می گفت که باعث شدند اعتماد مردم از این قشر کم بشود و یا اینکه دیگر حتی به بعضی ها اعتماد نکند.راست هم می گفت.شخصا چند بار تا به حال شاهد این برخوردها بودم.شخصا فکر می کنم بخشی از جامعه مهندسی عمران(البته تاکید می کنم بخشی از آن)روحیه تجاریشان بر روحیه علمی آنها می چربد.یعنی به جای اینکه در جامعه جایگاه علمی و پژوهشی داشته باشند بیشتر شخصیت تجاری و بازاری دارند .همین روحیه باعث تخریب اعتماد مردم می شود.به شخصه با بعضی از مهندسین آشنا هستم که حق نظارت و امضا را وظیفه نمی دانند و عملا بر پروزه نظارت نمی کنند.البته به نقش سازمان نظام مهندسی هم باید اشاره کنم که در وضعیت فعلی در برخی زمینه ها نا کارآمد شده است و نیاز به سیاست گزاری های جدید دارد.
* * *
این مطلب را از سایت دانشگاه پست می کنم.اینجا بیشتر سیستم ها مسنجر ندارند البته قبلا داشتند ولی ماشاالله همه دانشجوها روش های مختلف آی دی دزدیدن رو یاد گرفتند و در دنیای مجازی هم دنبال دختر ها بودند.الان هم یکی کنارم نشسته و یاهو مسنجر دانلود کرده و مشغول همین کار شریفه.البته در همین حال افتخارات و شاهکارهای خودش برای ما تعریف می کند. اینجا فیلترینگ شدیدی هم برقرار است.
* * *
خرم برکنار شد.ابطحی استعفا داد.خاتمی در سفر است.حسین درخشان با شریعتمداری صحبت کرد البته تلفنی.عماد الدین باقی ممنوع الخروج شددادستان بررسی پرونده آقاجری برکنار شد
هر دم از این باغ بری می رسد

| هادی | 11:26 AM |

|




روزنامه شرق و اجازه از تلویزیون در مورد هخا

امروزه دیگر کسی نیست که نقش رسانه را در هدایت افکار عمومی کتمان کند.حتی قدرت رسانه به حدی بود که یکی از ژنرال های ناپائون می گفت که رسانه را در اختیار من قرار دهید تا نتیجه جنگ را قبل از وقوعش بگویم.البته امروزه باافزایش ارتباطات و به ویژه شبکه اینترنت دیگر آن جو انحصاری رسانه ای شکسته شده است.امروز دیگر سایبر ژورنالیسم است که منبع اطلاع رسانی می شود و رشته ای جدید در عالم روزنامه نگاری می گردد.همان دهکده جهانی که بارها نامش را شنیده ایم.
در ایران هم روزنامه ،تلویزیون و رادیو بخشی از زسانه را تشکیل می دهند که البته باید اینترنت را هم به آن اضافه کرد.صدا و سیما در ایران طبق قانون اساسی در انحصار حکومت است و بخش خصوصی حتی گوشه چشمی هم نمی تواند به آن داشته باشد.این بخش فراگیر تر از دیگر ابزار های رسانه ای در جامعه سنتی ایران است.اینترنت هم که کودکی نوپا در ایران است .در خوش بینانه ترین حالت حدود پنج میلیون کاربر اینترنتی در ایران وجود دارند که البته استفاده کنندگان تفننی آن را نباید به حساب کاربر جدی اینترنتی گذاشت.آنچه می ماند به عنوان رقیب صدا و سیما در جنگ نابرابر روزنامه است .این میراث گوتنبرگی در ایران حدود دو و نیم ملیون خواننده دارد.
صدا و سیما اما چون در اختیار حکومت است و نه دولت ، از ممیزی سختی برخوردار است .این سانسور باعث می شود که بسیار از نیاز و خواست جامعه عقب تر باشد و جوابگوی آن نباشد .شاهد این مدعا اینکه میزان گرایش شهروندان به شبکه های ماهواره ای رو تزاید است.می ماند روزنامه ها که به عنوان رکن چهارم دموکراسی به ایفای وظیفه اطلاع رسانی می پردازند.
حال قرض از این مقدمه مطول.در هفته های اخیر کسی از کاربران اینترنت نبود که نامی از اهورا یا همان فتح الله خالقی یزدی نشنیده باشد.این مطلب به صورت خیلی جزیی در برخی روزنامه ها و آن هم به عنوان نقل قول مسئولین چاپ شد.حتی پس از اجتماع محدود چند صد نفری در خیابان انقلاب هم توجه چندانی به آن نشد.تا اینکه غروب شنبه ، یازدهم مهر ماه ،پس از آنکه همگان مطمئن شدند که اهورای هخایی چند ماه مردم را سرکار گذاشته است ،صدا و سیما بخشهایی از برنامه های این دلقک شبکه رنگارنگ را پخش کرد.
روز بعد از آن هم روزنامه شرق که از این کار تلویزیون جرات گرفته بود تیتر صفحه اول خود را به این مطلب اختصاص داد به همراه توضیح مفصل در همان صفحه و مقاله محمد قوچانی در همین مورد البته مانند همیشه از دید تاریخی.البته این احتیاط قوچانی در انتخاب تیتر از همان تئوری بقای معروف سرچشمه می گیرد.
متاسفانه جرات مطبوعات ایرانی به قدری تنزل یافته که به عنوان مثال در مورد این رخداد که مربوط به اپوزیسیون هم می شد،ابتدا باید تلویزیون به عنوان نهاد رسمی و حکومتی آن را تایید کند تا پس از آن بتوانند به آن بپردازند.در حالی که بهترین موقع برای پرداختن به آن در شماره روز شنبه بود. مهمتر اینکه این ماجرای اهورا به قدری غیر جدی بود که بسیار زود از خاطره مردم محو خواهد شد.به قول ابراهیم نبوی از این موارد هر 2563 سال اتفاق می افتد که نباید آن را از دست داد.
حملات پیاپی به مطبوعات و نشریات ایران آنان را مانند مار گزیده ای کرده که از ریسمان سیاه و سفید هم می ترسند.
* * *
خرم از وزارت راه رفت.این اولین قربانی آستان مجلس هفتم.بقیه وزرا هم آمده بودند تا واحد کار آموزی پاس کنند.

| هادی | 11:53 PM |

|




دانشگاه آزاد و توهم تشکل سیاسی

این روزها خبربرگزاری همایش های دانشجویی آن هم در دانشگاه آزاد توجه من را به خود جلب کرد.این همایش در اردوگاه شهید باهنر تهران در این روزها در برگزاری شد و شعار آن هم جمهوریت و اسلامیت بود .چندی پیش هم همایش سراسری تشکل های سیاسی دانشگاه آزاد در دانشگاه آزاد واحد مراغه با شعار جنبش دانشجویی بیداری اسلامی و با شرکت حدود چهل تشکل برگزار شد که البته بیش از بیست تای آن گرایش اصلاح طلب داشتند و بیانیه پایانی آن هم بدون اینکه تصویب شود منتشر شد.اما آنچه می خواهم بگویم پاسخی است به صحبت های آقای جاسبی که سخنران افتتاحیه همایش اخیر بودند.البته آنچه شرحش خواهد آمد مشاهدات و دانسته های من به عنوان یکی از دانشجویان این دانشگاه از واحد دانشگاهی خود است که با توجه به کثرت واحدهای دانشگاهی در ایران قطعا نمونه هایی از این دست کم نیستند.
امروز کمتر کسی یافت می شود که مخالف فعالیت های اجتماعی و سیاسی دانشجویان باشد.مخالفین معمولا اولویت درس خواندن را به عنوان وظیفه دانشجو مطرح می کنندو البته این برای آنان بهانه ایست تا دانشجویان را از فعالیت باز دارند.اما دانشجویان به عنوان کسانی که تا چند سال آینده باید در پست ها و مسئولیت های متفاوت ،چه خرد و چه کلان،به مدیریت بپردازند به تجربه نیاز دارند که بعضی تجربه را بالاتر از علم می دانند.حال چه جایی بهتر از تشکل های دانشجویی که تجربه و علم در هم آمیخته شود و کار گروهی نهادینه گردد تا سالهای مدیریت جدی به آزمون خطا نگذرد.کنار رفتن مدیران فعلی به هر دلیل و روی کار آمدن نیروهای جدید امری جبری است .
دانشجویان دانشگاه آزاد با تمام مشکلات از جمله هزینه سنگینی که برای تحصیل می پردازند متاسفانه از امکانات خوبی برخوردار نیستند.دانشگاه آزاد بخش زیادی از دانشجویان ایران را در برمی گیرد که این حجم عظیم دانشجو می تواند فرصت خوبی باشد که آینده سازان مملکت را کار ازموده تر به اجتماع تحویل دهد و اگر مدیریتی مناسب بر آن نظارت نداشته باشد همین فرصت طلایی به تهدیدی بزرگ تبدیل می شود.
و اما از اگر از جنبه فعالیت های سیاسی دانشجویی بخواهیم به این دانشگاه بنگریم تصویر خوشی دیده نخواهد شد.در محیط دانشگاه رخوتی ایجاد شده که محیط نا خوشایندی را ایجاد کرده است .عدم استفاده از دانشجویان فعال سیاسی و حتی ایجاد سرخوردگی و منزوی کردن این دانشجویان بسیار به چشم می خورد.تا کنون تشکلی دانشجویی ایجاد نشده که بتواند از هر دو دانشگاه آزاد و سراسری عضو بپذیرد .هر چند سعید رضوی فقیه در یکی از یادداشت هایش در روزنامه توقیف شده یاس نو طرح ایجاد تشکلی با نام تحکیم دموکراسی را ارائه کرد که جامع بین هر دو وانشگاه خواهد بود.البته این پیشنهاد در حد طرح باقی ماند.فعالیت سیاسی در دانشگاه آزاد تنها در انحصار تشکل هایی است که با نهاد های خارج از دانشگاه ارتباط دارند و به نوعی نمایندگی آنها را در داخل محیط دانشگاه برعهده دارند.به واقع صرف عضویت داشتن دانشجویان در مجمعی نمی تواند مبین دانشجویی بودن آن باشد بلکه می بایست کلیه مراحل تصمیم گیری و اجرای سیاست ها بر عهده دانشجو باشد که متاسفانه تا کنون این گونه نبود.
نگارنده خود با گروهی از دوستان که متقاضی تاسیس تشکل دانشجویی بودند آشنایی دارد و از درد سرهای آنان در این راه مطلعم.آنان تا کنون که بیش از سی و پنج ماه از آن تقاضا می گذرد پاسخی نیافته اند.سنگ اندازی های مختلفی که در این راه شده است بیشتر همراهان را بی تفاوت کرده که نه تنها در دانشگاه فعالیتی ندارند که حتی دیگر در اجتماع هم گوشه نشین شده اند.در روند صدور مجوز حتی از اصرار بر تغییر نام تشکل نیز کوتاه نیامدند و تا حدی این بازی ادامه داده شد که بیشتر متقاضیان این تشکل فارغ التحصیل شدند.
داعیه استقلال تشکل های دانشجویی در دانشگاه آزاد یک پزآزادی خواهانه بیش نیست زیرا یا متقاضیان این تشکل ها هرگز مجوزی برایشان صادر نمی شود و اگر هم چنین اجازه ای داده شود از فعالیت آنها جلوگیری می شود و همانطور که در که گفته شد نمودی از فعالیت این تشکل ها دیده نمی شود.
آقای دکتر جاسبی به عنوان مسئول دانشگاه آزاد و رئیسی که می تواند از مرئوسش بپرسد ولی هرگز مورد پرسش قرار نخواهد گرفت بهتر است کمی هم به وضع آشفته تشکل ها در این دانشگاه بنگرد.درست است که غنی سازی تئوریک مهم است ولی باید تشکلی دانشجویی وجود خارجی داشته باشد تا این عمل را انجام دهد.نمی توان گروهی از دانشجویان که هزینه می پردازند را از حقوق دانشجویی محروم کرد چون ممکن است از قوانین تخطی کنند.
امیدوارم ایشان در سیاست هایشان تجدید نظر کنند تا بلکه دانشگاه آزاد بتواند فضایی پویا تر از امروز داشته باشد.

| هادی | 8:17 AM |

|




:لینک دوستان:


.:: تیتر آخرین اخبار ::.