|
کلاهبرداری تکمیلیدر کوران تبلیغات انتخاباتی نهمین دوره ریاست جمهوری، یکی از کاندیداها در پاسخ به سوای که در مورد جوانان بود و ظاهرا دغدغه آن روز همه کاندیداها و هدف همه آنها بود، چنین گفت که این نسل از دوران کودکیاش با بحران همراه بوده است. آن زمان با بحران پوشک و شیرخشک درگیر بودهاند و همین طور پابهپای آن کودکان آمدند و به بحرانهای امروزی مسکن، اشتغال و ازدواج رسیدند.ظاهرا پر بیراه هم نگفته بود آن کاندیدای محترم. در این بحرانها همواره اکثریتی هستند که زیر فشار آن آسیب میبینند و در مقابل اقلیتی هستند سودجو که که تهدید دیگران برایشان فرصتی طلایی است، تا بر اندوختههایشان بیافزایند. اکر در گذشته احتکار پوشک و شیرخشک برایشان ثروتی میاورد امروز با بزرگ شدن آن بچهها باید به دنبال منابع جدید گشت. یکی از مشکلاتی که بیشتر جوانها با آن روبرو میشوند، مسئله پذیرش در دانشگاهها است. قبولی در دانشگاه، منتهای آمال عدهای است و حاضرند هر بهایی برایاش بپردازند. موسسات کنکور رنگارنگ با سیستمهای مکاتبهای، اینترنتی، جزوات آموزشی، امتحانات هماهنگ و کنکورهای آزمایشی و هزاران ترفند دیگر برای خالی کردن جیب کسانی که به سردر دانشگاه خیره شدهاند، به کار این عده آمد. در آشفته بازاری که همیشه تقاضا بر عرضهاش فزونی داشت و هر موسسهای به محض تاسیس بیکار نمیماند، این دعوای بین ادارات دولتی بود که متولی این موسات را مشخص نمیکرد. بعضی از موسسات کنکور تحت نام "کانون فرهنگی" به اعتبار کلمه فرهنگی از وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی میگرفتند اما در حیطه وزارت آموزش و پرورش برای کنکورهای سراسری و بیشتر کنکور کارشناسی فعالیت میکردند. در نهایت ارشاد به نفع آموزش و پرورش کنار رفت. اما ظاهرا سودجویان این بار با توجه به اینکه آن دیپلمههای قدیم قصد شرکت در کنکور کارشناسی ارشد دارند و همچنین افزایش فزاینده شرکت کنندگان در کنکور کارشناسی ارشد، آن را هدف خود قرار دادند. متولی این موسسات وزارت علوم و سازمانهای تابعه آن مانند سازمان سنجش هستند. سازمان سنجش سال گذشته چند موسسه کنکور کارشناسی ارشد را غیرقانونی اعلام کرد . یکی از این موسسات، تحت نام سنجش تکمیلی فعالیت میکرد که جزوات راهنما و سیر ثبت نام آن در ادارات پست قابل پیگیری بود. کلاسهای آموزشی، برگزاری کنکورهای آزمایشی، ارسال جزوات طبقهبندی شده و مشاوره از جمله خدمات این موسسه بود. تبلیغات گستردهای سال گذشته برای این موسسه در صدا و سیما و در زمانهای پربیننده(تبلیغات محیطی در سريال طنز پربيننده كمربندها را ببنديم) انجام شد. این تبلیغات حتی پس از اعلام غیر قانونی بودن این موسسات ادامه داشت اما شدت آن کمتر شد. در سال جدید، موسسه غیرقانونی سنجش تکمیلی با همکاری صدا و سیما و در واقع در پوشش آن، موسسه سنجش سه را راه اندازی کردند که این بار از جانب دفتر آموزشهاي آزاد وزارت علوم، تحقيقات و فناوري غيرقانوني اعلام شد. صدا و سیما که ظاهرا طعم شیرین تجربههایی همچون گزینه دو در کامش مانده بود بیتوجه به نظر وزارت علوم کار خود را انجام میدهد. خدمات این موسسه جدید هم از باجههای پستی سراسر کشور انجام میشود. این کار صدا و سیما که به جای رسانه ملی بیشتر شبیه بنگاههای عریض و طویل اقتصادی شده، داد سایت بازتاب را هم درآورده است. این سایت در خبری آورده است: در حالي كه وزارت علوم، پيش از اين، مؤسسه «سنجش سه» را غيرقانوني اعلام كرده بود، يكي از مديران سابق صداوسيما كه به سمت معاون حقوقي وزارت علوم منصوب شده است، با حضور در برنامه «سنجش سه» به صورت تلويحي، اين برنامه را تأييد كرد. ظاهرا با انتصاب مديرعامل سابق شركت «سروش» كه به تازگي به سمت معاونت حقوقي و پارلماني وزارت علوم، آقایان با خیال راحت میتوانند پروژهای را که سود سرشار میلیاردی برایشان در بر دارد را پیگیری کنند. البته باز هم در پربینندهترین زمانها، تلویزیون میزبان تبلیغات این کلاهبرداری جدید است. اگر شبها برنامه طنز شبهای برره را میبینید، به تبلیغات زیرنویس تلویزیون بیشتر توجه کنید. | هادی | 9:11 AM | | نوستالوژی با نون اضافهاول مهر هم آمد و رفت اما سنگینیاش هنوز بر من مانده. هر چند امسال دوم مهر، روز شروع مدارس بود. دوازده سال کول کردن کیف، روز اول مهر یا یک چند روزی دیرتر و زودتر یک وابستگیای ایجاد میکند . چهار سال هم دانشگاه . البته دانشگاه که به سفت و سختی مدرسهها نبود. شروع رسمی کلاسهای دانشگاه دو سه هفته بعد از اول مهر بود. اما من اول مهر امسال و دوماش که شنبه بود، هیچ دغدغهای برای جمع و جور کردن کتابهایم نداشتم.عجله نداشتم که هول هولکی صبحانه نصفه نیمهای بخورم و با عجله دنبال جورابهایم بگردم که این لعنتی همیشه با من بازی دارد. صد بار تا به حال با خودم قرار گذاشتم که این دو لنگه رو جوراب رو که در آوردم از پام، بذارم پشت اون پشتی قرمزه که کنار کمده. اما باز هم هر روز صبح باید دنبالش بگردم. سرویس مدرسه هم که ماشا الله چند دقیقه بیشتر هم صبر نمیکنه و یه بند بوق میزنه و اگه یک کمی دیر کنم، میذاره میره. امسال با خیال راحت و بدون هیچ کدام از چیزهایی که گفتم، خوابیدم. اما این مدرسههای دور و بر که انگار مدیر معاونهاشون برای صبحانه چند عددی بلندگو با ضمائم و تعلیقاتش رو بلعیده بودند، نمیذاشتن چشم روی هم بذارم. امسال برای من اول مهر معنی شروع نداشت بلکه برایم در حکم پایان بود. پایان یک دوره شانزده ساله خوشی و ناخوشی. معنی آغاز یک دوره برزخی بین کارشناسی ارشد و سربازی. یک سری حسهای دیگه ای هم دارم، ولی ترجیح میدم فعلا تودلی بمونه، چون حسهای خوبی نیستند. یک چیز دیگه هم بگم. تو این یکی دو ساله یه سری از دوستان و آشنایان هم سن و سال که ظاهرا خوشی زیر دلشون رو زده بود یا به هر دلیل دیگه، مزدوج شدند یا تاهل اختیار کردند. و صد البته کبوتر با کبوتر، باز با باز. مسلما باید دور دوستان مجردشون رو به عنوان یک متاهل مسئول خط بکشند. یاد شعری افتادم که میگه " رفیقان میروند نوبت به نوبت خوش آن ساعت که نوبت بر من آید". حالا هم خبر ازدواج دوستان یکی بعد از دیگری به من میرسه.راستی این دوست ما که ازدواج کرده طلبه هم بوده. خودشون میگن طلبه ها تا به باب النکاح لمعه میرسند، ازدواج میکنند. مثل اینه که دانشجوها به درس تنظیم خانواده میرسند ازدواج کنند. اما آگاهان میدانند این کجا و آن کجا. | هادی | 9:54 AM | | دم خروس يا قسم حضرت عباسچیزی نمی گویم. قضاوت با شما.سایت خبری خدمت:دفتر رئيس جمهور : از نصب تصاوير دكتر احمدي نژاد در محيط هاي اداري قويا پرهيز شود دفتر دكتر محمود احمدينژاد، رئيس جمهور اسلامي ايران با اطلاعيهاي صادر كرد . به گزارش سايت خبري تحليلي خدمت در اين اطلاعيه ، دفتر رئيس جمهور از تمامي مردم، مقامات و مسوولان كشور درخواست كرده است تا از انتشار هر گونه پيام تبريك و تهنيت در رسانهها و ارسال نامه و تلگراف در اين زمينه كه مستلزم انجام هزينه است مجدانه پرهيز كنند. بنابر اين گزارش همچنين از تمامي دستگاه هاي دولتي درخواست شده تا از نصب تصاوير احمدينژاد در محيطهاي اداري قويا پرهيز شود و تنها تصاوير حضرت امام خميني (رض) و رهبر فرزانه انقلاب زينت بخش سازمانها و موسسات دولتي خواهد بود متن و تصویر بخشنامه اداره آموزش و پرورش به مدارس در مورد نصب تصویر احمدی نژاد. | هادی | 6:03 PM | | دوقطبی خاتمی-احمدی نژاد در نیویورکدو گانهها در زندگی ما کم نیستند. ذهنیت دو قطبی برای همه مفهومی آشنا است. سپیدی در مقابل سیاهی، زیبایی رودرروی زشتی، چپ در تضاد با راست و ... همیشه هم بین این دو قیاس در میگیرد.روزهای نخست انتخاب احمدی نژاد را به خاطر بیاوریم. کسانی که بعضا متحیر از این انتخاب بودند. عده ای هم سعی در تحلیل دوگانه خاتمی-احمدی نژاد داشتند. این مقایسهها در تمامی جوانب از فکر و اندیشه گرفته تا تیپ و قیافه و خوشپوشی گسترده بود. برای مخالفان رئیس جمهور جدید هم نهایت این قیاس جز سرخوردگی و ناراحتی چیزی در بر نداشت. اما امروز که کمی از آن جو دور شدهایم، میخواهم مقایسهای جدید در آن دوگانه خاتمی-احمدی نژاد داشته باشم.(امیدوارم نوستالوژی خاتمی مان عود نکند.) این برشمردن تمایزات در زمینه سفر رئیس جمهور فعلی و سابق به سازمان ملل و سخنرانی در مجمع عمومی آن است. به ترتیب تا آنجا که ذهن یاری کند مینویسم. اگر چیزی از قلم افتادع لطف کنید متذکر شوید. اول- خاتمی رئیس جمهور بیست و دو ملیونی چهار سال پیش بود که انتخابش قرین با غرور ملی ایرانی بود . احمدی نژاد رئیس جمهور هفده ملیونی امسال که انتخابش قرین با شایعه تقلب در انتخابات بود.( و البته آن ماجرای گروگانگیری سفارت امریکا و تروریست بودن) دوم- خاتمی شعار آزادی، قانونگرایی و جامعه مدنی داد و با هیئتی شصت نفره به نیویورک رفت. احمدی نژائ شعار عدالت و کم کردن ریخت و پاشهای دولتی داد و با صد نفر به نیویورک رفت. سوم- خاتمی بی سر و صدا در مجمع عمومی طرح گفتوگوی تمدنهایش را ارئه کرد. احمدی نژاد با بوق و کرنا طرح ابتکاری هستهای اش را که از یکی دو ماه قبل رویش مانور داده بود، در مجمع عمومی مطرح کرد و جهانیان را یاد طبل تو خالی انداخت. چهارم- هنگام سخنرانی خاتمی رئیس جمهور امریکا سراپا گوش بود تا ببیند او چه میگوید. در وقت سخنرانی احمدینژاد هیئت امریکایی سالن را ترک کرد. پنجم- خاتمی روحانیای بود که در سازمان ملل از بشردوستی صحبت کرد. احمدینژاد آخوند نبود اما تریبون مجمع عمومی را با منبر اشتباه گرفت. ششم- بعد از سخنرانی خاتمی اعتبار ایران در جهان افزایش یافت. سخنرانی احمدی نژاد بر دشمنان ایران افزود و آنها را سرسختتر کرد و دوستان را سستتر. هفتم- سخنرانی خاتمی ایران را به ساحل امن رساند. سخنرانی احمدینژاد اما مانند پیش لرزهای بود که خبر از ریشترهای بزرگتری میدهد. هشتم- کریستین امانپور گزارشگر سی ان ان در مصاحبه با خاتمی برای حفظ حجاب، روسری به سر داشت. احمدی نژاد اما با امانپور بدون روسری مصاحبه داشت. نهم- خاتمی در زمان سخنرانیش در سازمان ملل را به سختی میشد در تلویزیون ایران پیدا کرد. احمدی نژاد اما پخش مستقیم هر دو سخنرانی و تکرار چند باره آن از صدا و سیما نصیبش شد.( مخصوصا آن قسمت اول سخنرانیش و دعای "اللهم عجل لولیک الفرج "به عنوان تیتراژ جشن نیمه شعبان) دهم- خاتمی برای اینکه باز کفنپوشان زحمت پوشیدن کفن را در باز گشتش به وطن به خود ندهند در عکس سران کشورها حضور نیافت. احمدی نژاد با خیال راحت در آن عکس که شارون و بوش در آن بودند حاضر شد چون خیالش از آن جهت راحت بود. . .. ... | هادی | 10:40 AM | | این کیست؟این کیست این، این کیست این؟ این یوسف ثانیست ایناین باغ روحانیست این، یا بزم یزدانیست این خضرست و الیاس این مگر، یا آب حیوانیست این سرمه سپاهانیست این، یا نور سجانیست این هر جا یکی گویی بود، در حکم چوگان می دود یا گوی چوگان می رسد، سلطان میدانیست این آن آب باز آمد به جو، بر سنگ زن اکنون سبو سجده کن و چیزی مگو، کین سر ربا نیست این مولانا | هادی | 12:43 PM | | خط پایانروزی به خط پایان خواهیم رسید.مرگ سراغ ما هم خواهد آمد. | هادی | 12:08 AM | | عدالت و دامان رئیس جمهورمدتی قبل به خاطر کاری که داشتم، باید به فرمانداری شهرمان سری میزدم. وقتی به اتاق رئیس دفتر فرماندار رسیدم، چند نفری دور تا دور اتاق روی مبلهای فرسوده نشسته بودند. اتاق بزرگی بود که دیوارهایش ناشیانه رنگ خورده بود و از فرط سلیقه، نکردند که یک رنگ درست و حسابی بزنندش. دیوار هم کاملا عریان بدون هیچ تابلویی. فقط یک قاب کوچک که اسم و رسم مسئول دفتر را نوشته بودند رویش. سگرمههای درهم تنیده منشی فرمامندار را تحمل کردم و کارم را برایش توضیح دادم. ایشان هم لطف کردند و با اشارتی فرمودند که بنشینم تا آسیاب به نوبت. منتظران حاضر در اتاق هم متناوبا به یکدیگر یا به زمین و دیوار نگاه میکردند. با خدا بود تا نوبت ما کی برسد. یادم رفت بگویم که آن روزها هنوز احمدینِاد رئیس جمهور نشده بود یعنی شده بود اما با صفت منتخب و تحلیف انجام نشده بود و این فرماندار هم مانند مافوقهایش میراث خاتمی برای احمدی نژاد بودند. در این بین مرد میانسالی که چند برگی دستش بود وارد شد. بعد از صحبت با منشی، او هم به روی مبل هدایت شد اما آرام و قرار نداشت. از سر درد و برای درد دل شروع کرد به صحبت کردن برای من و چند نفر دیگر که آنجا بودیم. ظاهرا کنار خانهاش کاگاهی راه انداخته اند که سر و صدایش آسایش این مرد و خانوادهاش را از بین برده بود. آمده بود تا بلکه یک جوری جلوی کار را بگیرد. کاری ندارم به درست و یا نادرست بودن کارش. اواخر صحبتش به فریاد تبدیل شده بود و شدیدا عصبانی بود. مشخص بود آب پاکی را روی دستش ریخته بودند. آخر صحبتش هم خط و نشان میکشید برای فرماندار و معاونش و بخشدار. که من میدانم با اینها و چه و چه می کنم. بذار احمدینژاد بیاد تا حساب اینها رو برسم و این جور چیزها. این ارباب رجوع محترم شعرهای احمدی نژاد را کاملا باور کرده بود آن هم روزهایی که هنوز کابینه معرفی نشده بود.احمدینژاد در این انتخابات شعارهایی داد که همهمان میدانیم. اما بسیار از مردم، حتی کسانی که در انتخابات به او رای ندادند هم امروز منتظر دستیابی به وعدههای انتخاباتی احمدینژاد از خرد تا کلانش هستند. مانور زیاد بر روی عدالت چنین می شود که همه برای اجرایش سراغ مدعیاش بروند در حالی که کل عدالت تجمعی نیست که بتوان آن را از کسی بازخواست کرد بلکه در خوشبینانه ترین حالت بتوان آنان را در حیطه اختیارات خود عادل خواست. به هر صورت ماجرا طوری پیش میرود که برای اجرای پایین ترین سطوح عدالت هم دست به دامان رئیس قوه مجریه می شوند. این ماجرا که ذکرش رفت یادم آمد چون مشغول خواندن روزنامه شرق بودم که در صفحه ورزشیاش به مطلب اعتراضی پدر یک کشتی گیر برخوردم ." هاشم حبيبى پدر هادى حبيبى مهدى حاجى زاده را صددرصد دوپينگى خواند و گفت كه مسئولان فدراسيون كشتى و اعضاى كادر فنى تيم ملى كشتى آزاد ايران از دوپينگى بودن اين كشتى گير كاملاً آگاهى دارند. هاشم حبيبى گفت: در حق پسرم «هادى» ظلم شده و فدراسيون كشتى نسبت به اين مسئله كاملاً بى تفاوت است. چرا بايد يك كشتى گير دوپينگى كه سابقه اين كار را نيز دارد در فدراسيون از حمايت كافى برخوردار باشد؟ ......... وى در پايان گفت: اگرچه حرف ما به جايى نمى رسد ولى من در نهايت پيش آقاى دكتر «محمود احمدى نژاد» رئيس جمهورى محبوب و مردمى مى روم و اين مسائل را بازگو خواهم كرد" | هادی | 1:51 AM | | وبلاگ فارسی در سال پنجمامروز روز تولد اولین صفحه وبلاگ فارسی است. به لطف اعجوبه ارتباطات در این قرن، فکر نمیکنم فاصله چندانی را از متقدمین غربی این فن داشته باشیم. اگر موهبت دیگری بود حتما باید به شکرانهاش دعا برجانش میکردیم یا اگر فوت کرده بود آرزوی باریدن نور به قبرش را می داشتیم. من نمی دانم مبدع این فن چه کسی بود ولی هر که بود شاید بتوان گفت بزرگترین خدمت در دنیای مجازی را انجام داده است.بیایید با ذهن اقتصادی به این پدیده بنگریم. من و یا هر وبلاگ نویس دیگری در روز یا هفته چند ساعت وقت میگذاریم تا مطلبی را تایپ و آماده انتشار در وبلاگ بکنیم. بر این زمانها اضافه کنید نیاز به خواندن دیگر وبلاگها، نظر دادن در وبلاگها. می دانید که صرف چنین وقتی هم مستلزم پرداخت هزینه از جیب است و هم این که برنامه ریزی زمانی میخواهد. اکنون در مقابل این سرمایهگذاری چه سودی بردهایم؟ خودم را میگویم. جدای از دوران سرگردانی در وب و اسباب کشیهای چندین و چندباره، حالا که مستقر شدم و مداوم یک سالی است که مینویسم، وقتی به گذشته ام نگاه میکنم از این روند خشنود می شوم. دید بهتر و گسترده یافتن، لمس کردن جهان و دستیابی به اطلاعات و آگاهیها به دور از امپراتوریهای رسانه ای چه در داخل و چه در خارج از کشور و از همه مهمتر دموکراتتر شدن از جمله مزایای این سرمایهگذاری است. وبلاگ مینویسم، پس هستم. اعتماد به نفس بهترین دستاورد وبلاگنویسی برای من بوده است. اگر در نوشتن تکلف و حجب و حیای نامربوط کنار گذاشته شود، حتما تاثیر خود را در رفتار آدمی میگذارد. حتما میدانید که اثر انگشت هر انسان منحصر به اوست . این خاصیت در عنبیه چشم هم وجود دارد. اما به نظر من در وبلاگها هم این خاصین تکرار شده. وبلاگ هر نفر منحصر به او و انعکاس اوست. ما به دورانی خواهیم رسید که حیات تنها محصور در دنیای خاکی نخواهد بود بلکه حیات در عرصه مجازی به موازات دنیای حقیقی پیش خواهد رفت و شهروند بودن و شبکه وند بودن ملازم هم خواهند شد. سامرست موآم می گوید:"برای نوشتن سه قانون هست. بدبختانه کسی نمیداند این سه قانون چیست." وبلاگ نویسی هم قانون خاص خودش را دارد. قانونش بیقانونی است. شاید بینظمی و بیمبالاتی باشد، اما مهم این است که وبلاگ جز فردیت و ملک خصوصی شبکهوند است. من در وبلاگ نویسی آزادم. این آزادی مرزش آزادی دیگران است و عدالت. عدالت نیست اگر آزادی من اسارت دیگری را به همراه داشته باشد. کسی منکر آفات و آسیبهای دامنگیر سایبر اسپیس نیست اما مهم آن است که برایند و یا همان جمع جبری نیکیها و بدیهایش میل به سمت مثبت داشته باشد. | هادی | 4:20 PM | | نتایج سحر دولت احمدی نژادیببینید این رئیس جدید سازمان ملی جوانان چه افاضاتی فرمودند ایسنا : حجتالاسلام محمدجواد علياكبري دنياي «وبسايتها» را بسيار خطرناك و مخرب دانست و گفت: در حال حاضر در روزگاري هستيم كه به عصر زندگي مجازي معروف شده، لذا بايد مطالعه و تحقيق زيادي پيرامون اين نوع از زندگي صورت گيرد. از سوي ديگر بايد بدانيم كه تنها راه نجات بشريت نگاه عميق و همه جانبه در دين است چرا كه امروز بيشتر از روزهاي ديگر، دنيا نيازمند دين است. مشاور رييسجمهوري با اشاره به استفاده دشمنان از دنياي مجازي براي برآورده كردن خواستههاي پليد خود، شهوت و شهرت را دو حربه اساسي شياطين امروز دنيا دانست و بيان كرد: دشمنان فرهنگي بااستفاده از دنياي مجازي و وبسايتها، انسان را از محيط واقعي و شخصي خود دور كرده و در محيط مجازي بر آنها سلطه مييابند. بنابراين راه رهايي انسان از حربههاي شيطان نگاه عميق و همه جانبه به خويشتن و جهان است. رييس سازمان ملي جوانان حريم شكني، بيحيايي و ازبين رفتن عواطف را از ويژگيهاي حربههاي شيطان خواند و ادامه داد: امروزه بسياري از افراد در دنيا در محيط مجازي قرار گرفتهاند و اين روند هر روز درحال گسترش است، بنابراين انسان عصر مجازي موقعي كه با سطحي نگري به سراغ دين ميرود، دچار تحجر شده ومحصول آن جمود، تحجر و تفكر سنگوارهاي است | هادی | 5:09 PM | | سازمان ملی جوانان در دولت احمدی نژادیکی از دستاوردهای مهم خاتمی در دوره ریاست جمهوریش، راه اندازی نهادهای مدنی بود. مانند اصل شواهای قانون اساسی که در دوره خاتمی اجرا شد. و دیگری هم راه اندازی تشکلهای غیر دولتی یا همان ngo ها. تشکلهای غیر دولتی معمولا زیر نظر دو نهاد هستند. یکی وزارت کشور و دیگری سازمان ملی جوانان. رویکرد احمدی نژاد به این دو نشان دهنده بینش او نسبت به سازمانهای غیر دولتی است. هر چند حامیانش ngo ها را غربی و عامل نفوذ دشمن میدانند اما پور محمدی وزیر کشور در یکی از مصاحبههایش اشاره ای گذرا به تشکلهای غیر دولتی داشت. هر چند محافظه کارانی همچون افروغ و نادران که از آبادگران مجلس هستند با او مخالفت کردند و به گفته خودشان از عرصه عمومی با وجود چنین وزیری با نگرش اطلاعاتی نگرانند.اما در این بین بیشترین ارتباط غیر سیاسی را سازمان ملی جوانان با تشکلها دارد. این سازمان در دفاتر استانی خود معمولا با استانداریها ارتباطی نزدیک دارند و اختیار صدور مجوز را در این حوزه دارند. انتخاب احمدی نژاد در این سازمان باز هم یک روحانی بود. حجت الاسلام حاج علی اکبری نامی بود که از متن حکم انتصاب شنیده می شد. اما سوابق علی اکبری چیست؟ حجت الاسلام حاج علی اکبری این روزها در راس سازمانی قرار گرفته است که پیش از او رحیم عبادی و میرباقری ریاستش را برعهده داشتند. رحیم عبادی معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش بود . ظاهرا احمدی نِاد که در بیشتر انتخابهای وزارتش ساختار شکنی کرده بود و از نیروهای بعضا بیتجربه یا کم تجربه استفاده کرده بود، این بار رضایت داد تا حداقل فردی را به این مسئولیت بگمارد که هم مطمئن باشد و هم با کار با جوانا آشنا. در عین حال دغدغه او را رفع سازد چون نه توانایی مبارزه مستقیم با تشکلهای غیردولتی را دارد و نه می تواند آنها را به حال خود رها کند. رئیس جدید سازمان ملی جوانان هم از صادرات وزارت آموزش و پرورش است. جالب این جاست که آموزش ژرورش خود بزرگتری محل تولید مدیر در ایران است و بیشترین مامور را در وزارخانهخای دیگر دارد، اما احمدی نژاد در اولین انتخاب خود برای وزارت آموزش پرورش کسی را معرفی کرد که پانزده سال پیش از آموزشو پرورش بازنشسته شده بود و از آن به بعد در ارشاد و صدا و سیما خدمت کرده بود. و اما آقای علی اکبری. ایشان نماینده رهبری در اتحادیه انجمنهای اسلامی دانش آموزان بود. شاید او را در تلویزیون ایران هم دیده باشید. در ماه رمضان هنگام سحر بعد از اذان در صدا و سیما از شبکه اول سخنرانی میکردند. در زمان تهیه لیست وزرا از طرف احمدی نژاد، شایعه وزارت حاج علیاکبری شنیده میشد.به هر حال می توان خوشبین بود که حداقل رئیس جدید در امر جوانان چند سالی تجربه دارد. شاید در این وانفسای انقلابیگری و بیتجربگی ، این بهترین انتخاب احمدی نژاد باشد. باید با صبر انتظار دید که آیا علیاکبری در سر سودای هیئتی کردن ngo ها را دارد یا خیر. | هادی | 1:21 AM | | |
.:: تیتر آخرین اخبار ::. :آرشیو نوشته ها: July 2004 August 2004 September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 |