|
عدالت و دامان رئیس جمهورمدتی قبل به خاطر کاری که داشتم، باید به فرمانداری شهرمان سری میزدم. وقتی به اتاق رئیس دفتر فرماندار رسیدم، چند نفری دور تا دور اتاق روی مبلهای فرسوده نشسته بودند. اتاق بزرگی بود که دیوارهایش ناشیانه رنگ خورده بود و از فرط سلیقه، نکردند که یک رنگ درست و حسابی بزنندش. دیوار هم کاملا عریان بدون هیچ تابلویی. فقط یک قاب کوچک که اسم و رسم مسئول دفتر را نوشته بودند رویش. سگرمههای درهم تنیده منشی فرمامندار را تحمل کردم و کارم را برایش توضیح دادم. ایشان هم لطف کردند و با اشارتی فرمودند که بنشینم تا آسیاب به نوبت. منتظران حاضر در اتاق هم متناوبا به یکدیگر یا به زمین و دیوار نگاه میکردند. با خدا بود تا نوبت ما کی برسد. یادم رفت بگویم که آن روزها هنوز احمدینِاد رئیس جمهور نشده بود یعنی شده بود اما با صفت منتخب و تحلیف انجام نشده بود و این فرماندار هم مانند مافوقهایش میراث خاتمی برای احمدی نژاد بودند. در این بین مرد میانسالی که چند برگی دستش بود وارد شد. بعد از صحبت با منشی، او هم به روی مبل هدایت شد اما آرام و قرار نداشت. از سر درد و برای درد دل شروع کرد به صحبت کردن برای من و چند نفر دیگر که آنجا بودیم. ظاهرا کنار خانهاش کاگاهی راه انداخته اند که سر و صدایش آسایش این مرد و خانوادهاش را از بین برده بود. آمده بود تا بلکه یک جوری جلوی کار را بگیرد. کاری ندارم به درست و یا نادرست بودن کارش. اواخر صحبتش به فریاد تبدیل شده بود و شدیدا عصبانی بود. مشخص بود آب پاکی را روی دستش ریخته بودند. آخر صحبتش هم خط و نشان میکشید برای فرماندار و معاونش و بخشدار. که من میدانم با اینها و چه و چه می کنم. بذار احمدینژاد بیاد تا حساب اینها رو برسم و این جور چیزها. این ارباب رجوع محترم شعرهای احمدی نژاد را کاملا باور کرده بود آن هم روزهایی که هنوز کابینه معرفی نشده بود.احمدینژاد در این انتخابات شعارهایی داد که همهمان میدانیم. اما بسیار از مردم، حتی کسانی که در انتخابات به او رای ندادند هم امروز منتظر دستیابی به وعدههای انتخاباتی احمدینژاد از خرد تا کلانش هستند. مانور زیاد بر روی عدالت چنین می شود که همه برای اجرایش سراغ مدعیاش بروند در حالی که کل عدالت تجمعی نیست که بتوان آن را از کسی بازخواست کرد بلکه در خوشبینانه ترین حالت بتوان آنان را در حیطه اختیارات خود عادل خواست. به هر صورت ماجرا طوری پیش میرود که برای اجرای پایین ترین سطوح عدالت هم دست به دامان رئیس قوه مجریه می شوند. این ماجرا که ذکرش رفت یادم آمد چون مشغول خواندن روزنامه شرق بودم که در صفحه ورزشیاش به مطلب اعتراضی پدر یک کشتی گیر برخوردم ." هاشم حبيبى پدر هادى حبيبى مهدى حاجى زاده را صددرصد دوپينگى خواند و گفت كه مسئولان فدراسيون كشتى و اعضاى كادر فنى تيم ملى كشتى آزاد ايران از دوپينگى بودن اين كشتى گير كاملاً آگاهى دارند. هاشم حبيبى گفت: در حق پسرم «هادى» ظلم شده و فدراسيون كشتى نسبت به اين مسئله كاملاً بى تفاوت است. چرا بايد يك كشتى گير دوپينگى كه سابقه اين كار را نيز دارد در فدراسيون از حمايت كافى برخوردار باشد؟ ......... وى در پايان گفت: اگرچه حرف ما به جايى نمى رسد ولى من در نهايت پيش آقاى دكتر «محمود احمدى نژاد» رئيس جمهورى محبوب و مردمى مى روم و اين مسائل را بازگو خواهم كرد" | هادی | 1:51 AM | | |
.:: تیتر آخرین اخبار ::. :آرشیو نوشته ها: July 2004 August 2004 September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 |