کـومـه [code:1]
[/code:1] [code:1][/code:1]

کـومـه

<وب نویسه هایی از فرهنگ, سیاست و اجتماع>

خانه    | پست خونه   |   | XML    |



نوستالوژی با نون اضافه

اول مهر هم آمد و رفت اما سنگینی‌اش هنوز بر من مانده. هر چند امسال دوم مهر، روز شروع مدارس بود. دوازده سال کول کردن کیف، روز اول مهر یا یک چند روزی دیر‌تر و زود‌تر یک وابستگی‌ای ایجاد می‌کند . چهار سال هم دانشگاه . البته دانشگاه که به سفت و سختی مدرسه‌ها نبود. شروع رسمی کلاس‌های دانشگاه دو‌ سه هفته بعد از اول مهر بود. اما من اول مهر امسال و دوم‌اش که شنبه بود، هیچ دغدغه‌ای برای جمع و جور کردن کتاب‌هایم نداشتم.
عجله نداشتم که هول هولکی صبحانه نصفه نیمه‌ای بخورم و با عجله دنبال جوراب‌هایم بگردم که این لعنتی همیشه با من بازی دارد. صد بار تا به حال با خودم قرار گذاشتم که این دو لنگه رو جوراب رو که در آوردم از پام، بذارم پشت اون پشتی قرمزه که کنار کمده. اما باز هم هر روز صبح باید دنبالش بگردم. سرویس مدرسه هم که ماشا الله چند دقیقه بیشتر هم صبر نمی‌کنه و یه بند بوق می‌زنه و اگه یک کمی دیر کنم، می‌ذاره می‌ره.
امسال با خیال راحت و بدون هیچ کدام از چیز‌هایی که گفتم، خوابیدم. اما این مدرسه‌های دور و بر که انگار مدیر معاون‌هاشون برای صبحانه چند عددی بلندگو با ضمائم و تعلیقاتش رو بلعیده بودند، نمی‌ذاشتن چشم روی هم بذارم.
امسال برای من اول مهر معنی شروع نداشت بلکه برایم در حکم پایان بود. پایان یک دوره شانزده ساله خوشی و ناخوشی. معنی آغاز یک دوره برزخی بین کارشناسی ارشد و سربازی. یک سری حس‌های دیگه ای هم دارم، ولی ترجیح می‌دم فعلا تودلی بمونه، چون حس‌های خوبی نیستند.
یک چیز دیگه هم بگم. تو این یکی دو ساله یه سری از دوستان و آشنایان هم سن و سال که ظاهرا خوشی زیر دلشون رو زده بود یا به هر دلیل دیگه، مزدوج شدند یا تاهل اختیار کردند. و صد البته کبوتر با کبوتر، باز با باز. مسلما باید دور دوستان مجردشون رو به عنوان یک متاهل مسئول خط بکشند. یاد شعری افتادم که می‌گه " رفیقان می‌روند نوبت به نوبت خوش آن ساعت که نوبت بر من آید". حالا هم خبر ازدواج دوستان یکی بعد از دیگری به من می‌رسه.راستی این دوست ما که ازدواج کرده طلبه هم بوده. خودشون می‌گن طلبه ها تا به باب النکاح لمعه می‌رسند، ازدواج می‌کنند. مثل اینه که دانشجو‌ها به درس تنظیم خانواده می‌رسند ازدواج کنند. اما آگاهان می‌دانند این کجا و آن کجا.

| هادی | 9:54 AM |

|




:لینک دوستان:


.:: تیتر آخرین اخبار ::.