|
چرا معین باید در انتخابات شرکت کند؟چنانکه در نوشتار سوم خرداد این وبلاگ، که ساعاتی پس از صدور نامه رهبری به شورای نگهبان پیش بینی شد، بحث اصلی این روزها یک پارادوکس جالب است. دکتر معین که خود حکم حکومتی را قبول ندارد، با یک حکم حکومتی وارد انتخابات می شود. حال معین باید ثابت کند که آیا همیشه با حکم حکومتی مخالف است یا فقط زمانی که بر علیه اش باشد؟ لازم دانستم چند بندی در این مورد بنویسم.1- ابتدا در بدترین حالت این نامه را مصداق عینی یک حکم حکومتی در نظر بگیریم. نگاهی به تاریخچه احکام شفاهی و کتبی این دست احکام ، این را ثابت می کند هر چند تا حدود زیادی بستگی به برداشت مخاطب دارد که آن را توصیه بداند یا حکم. زیرا در پایان هیچ کدام از این نامه ها ذکر نشده این یک دستور است. 2- روی همین حکم حکومتی آخری که صادر شده متمرکز می شوم. آیا این حکم از روی عدالت صادر شده؟ نگاهی به لیست تایید صلاحیت شدگان بیاندازید. از بین آن شش نفر اگر تنبل ترین شاگرد که ناپلئونی قبول شده را بخواهیم انتخاب کنیم قطعا کسی جز شهردار تهران نخواهد بود. پس کف صلاحیت ها احمدی نژاد است. نگاهی به لیست رد صلاحیت شده ها نشان می دهد(به جز خانم ها)، افرادی مانند اعلمی، ابراهیم یزدی، اصغر زاده و کواکبیان وجود دارند که از توان مدیریتی و صلاحیت بیشتری نسبت به احمدی نژاد برخوردارند و حق آنان بود که تایید صلاحیت شوند.(حتی زواره ای هم که سابقه شرکت در انتخابات دارد از تیغ رد صلاحیت در امان نماند.) اگر عدالت منشا صدور این حکم بود، می بایست نام آنها هم در حکم حکومتی می آمد. اما من این حکم را حکمی خوفی می دانم که با عجله صادر شده است. خوف از مشارکت کم مردم، تهدید خارجی و شورش اجتماعی.(مانند آنچه ساعاتی قبل از صدور حکم در کوی دانشگاه اتفاق افتاد و برنامه های اعتراضی که در شهر های دیگر شهر توسط دانشجویان قرار بود اجرا شود.) 3- برای تبیین این بند از تئوری حاکمیت دوگانه سعید حجاریان کمک می جویم. در این نظریه، حاکمیت به دو بخش انتصابی و انتخابی تقسیم شد. حاکمیت دوگانه زمانی کاربردی است که بخش های انتصابی و انتخابی به یکدیگر تعرض نکنند. در این هشت ساله اصلاحات دائما شاهد تجاوز قسمت انتصابی به بخش انتخابی بودیم تا آنجا که عملا این بخش که مشروعیت مردمی دارد، از کار افتاد و این تعرض تا آنجا ادامه یافت که مجلس هم عملا به جرگه نهاد های انتصابی پیوست. اگر دو بخش انتصابی و انتخابی را مجزا در نظر بگیریم، مشکلی پیش نمی آید اگر ولی فقیه زیر مجموعه انتصابی اش را خطاب دستور قرار دهد(مانند یک دعوای خانوادگی). حکم حکومتی در ساختار انتصابی نافذ است ولی باید در مقابل تحمیل آن به ساختار انتخابی ایستادگی کرد. آن هم در شرایطی که صدور این حکم که مخاطبش شورای نگهبان است، یکی از نامزدهایی که بی شک شایسته این مقام بوده و کف انتخابات نسبتا آزاد بوده است، وارد انتخابات می شود. 4- تایید صلاحیت معین صدقه ای از جانب شورای نگهبان نبود که اکنون منتی بر معین باشد.(هر چند در فرهنگ قرآنی داریم:" لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی")حق معین و گروهی دیگر از رد صلاحیت شدگان، تایید صلاحیت بود. این حق توسط شورای نگهبان پایمال شد و طی روندی، بخشی از این حق ستانده شد. اکنون کسی که حقی را خورده باید زسوا شود و احساس شرم کند نه کسی که حقش را گرفته. 5- معین و حامیانش از نقطه ای شروع کردند که خاتمی در آن متوقف شده بود. اگر خاتمی علی رغم حضور در راس قوه مجریه،نتوانست بدنه اجتماعی را سازماندهی کند، معین توانست بدون آن سمت، با استفاده از بدنه اجتماعی سازماندهی نشده(آنچه در بند دوم توضیح داده شد.) حقش را بستاند. خاتمی اگر با حکم حکومتی متوقف شد، معین آن را به خدمت خود گرفت. این یعنی شروع عقب نشینی بخش انتصابی از ملک بخش انتخابی. اگر خاتمی با یک اشتباه و حسن ظن شورای نگهبان که این سید رای نمی آورد باعث خلق حماسه دوم خرداد شدند، معین و حامیانش راه بهتر و قدرتمندانه تری برای ورود به انتخابات طی کردند. 6- یکی از دلایلی که بدنه دانشگاهی و اجتماعی (حتی بخشی از تحریمیان) را تاحدودی حامی معین می دانم، از مقایسه دو رد صلاحیت به دست می آید. رد صلاحیت های این چند روزه و رد صلاحیت های گسترده تر مجلس هفتم. مگر در آن رد صلاحیت ها بیست و شش روز نمایندگان مجلس ششم تحصن نکردند؟ اما نتیجه ای برایشان در بر نداشت. ولی رد صلاحیت های انتخابات نهم ریاست جمهوری،تنها صداهای ضعیف اقلیت مجلس شنیده می شد آن هم در کنار صداهایی قوی از همان مجلس که از این رد صلاحیت ها راضی بودند.اما این بار شاهد سکوت جامعه دانشگاهی و اجتماع نبودیم و حتی شاهد برخی تحرکات که رو به فزونی می رفت مقابل مشاهده بود. بنابر دلایل بالا معین باید در انتخابات شرکت کند. حضور معین در این انتخابات می تواند ادامه دهنده راه اصلاحات باشد. اصلاحاتی که شروعش نه در دوم خرداد، بلکه با تجربه هشت ساله دوم خرداد، در بیست و هفت خرداد است. | هادی | 11:23 AM | | |
.:: تیتر آخرین اخبار ::. :آرشیو نوشته ها: July 2004 August 2004 September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 |