|
کدام ده نمکی؟روزنامه خواندن ثابتترین برنامه روزانه من و خیلیهای دیگر است. من اما ترجیح میدهم روزنامههای جامع بخوانم که از هر دری سخنی گفته باشند. هم تخصصی باشند هم عام. چیزی مانند سهل و ممتنع. به همین خاطر کمتر روزنامه صرفا ورزشی میخوانم یا بهتر بگویم اصلا نمیخوانم.اما امروز روزنامه ایران ورزشی خریدم . آن هم تقریبا اتفاقی. تیتر پایین نیمتای بالای صفحه اول توجهام را جلب کرد." گفتگو با مسعود دهنمکی" نامها و اسامی افراد خاصیتهای متفاوتی دارند. بعضیها نامشان نشاندهنده خودشان است و تجسم منش منحصر به فردشان و در مقابل عدهای دیگر اسم و رسمشان یادآور چیزهای دیگری است. هر چند این وضعیت نامطلوبشان باشد، اما هر کجا بروند با همان تابلو شناخته میشوند. شاید یکی از این افراد مسعود دهنمکی باشد که نامش برای عدهای یادآور خشونت و بگیر و ببند است. یادآور نکاتی که خودتان بهتر میشناسید. شاید حتی دهنمکی را نشناسند اما او را نماد حزباللهی ها و بسیجیهای تندرو میدانند. هر چند این روزها به همراه عدهای دیگر از محافظه کاران منتقد انصار حزب الله و بیانیه رادیکالشان است. مصاحبه دهنمکی با ایران ورزشی را خواندم. تیترش این بود:"زانتیا به فوتبالیست میرسد، مرگ به تماشاگر". گفتو گو حول فیلمی بود که دهنمکی در مورد فوتبال و حواشی آن ساخته است. این فیلم هم مانند فیلم قبلیاش فقر و فحشا، مستند است و نامش هم " کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟". خودش می گوید امیدی به اکران آن ندارد و اگر با نمایش این فیلمش هم موافقت نکنند باز هم آن را برای هزار مدیر جمهوری اسلامی میفرستد. تا به ادعای خودش مانند فقر و فحشا بیست تا سی میلیون نسخه تکثیر شود. جالب است مردی که طی یک دهه قبل با دوربین سر و کار نداشت و بیشتر اهل قلم و مطبوعه بود، سراغ فیلم ساختن برود. آقای بدون ذکر نام در آن گزارش که یکی از حلقههای ماجرای کوی دانشگاه بود، امروز فیلم میسازد. از تم اجتماعی قصد برداشت سیاسی دارد. کسی که اسمش برای عده ای متضمن خشونت است از خشونت فوتبالی و گلادیاتورهای عصر امروز فیلم میسازد. از جوان ها یبیگناهی که به عشق تیم ملی زیر دست و پا جان دادند. فیلم ده نمکی با نمایش به خاکسپاری آن ها شروع می شود. کوتاه کنم این نوشته را. گمان می کنم مسعود از آن دست آدم هایی است که تلاش میکند هویت مستقل بیابد. میخواهد نامش تصویرگر خودش باشد نه جریان خشونت طلب. تولیدکننده مستقل بودن را بر پیاده نظام بودن ترجیح میدهد. کما این که در این فیلم اخیرش هم دعوای متعصبانه بین هوادارن تیمهای استقلال و پرسپولیس را بیهوده میداند چون مسئولان باشگاه با هم دیزی دو نفره میخورند. شاید در گذشته خودش با آن هوادار متعصب که رگهای گردنش در دفاع از تیم محبوبش متورم شده، اشتراک می بیند. خوشحالم از اینکه دهنمکی به این سمت رو آورده. چیزی که نویسنده ایران ورزشی به زعم خود آن را استحاله می داند. قرار نیست همه چیز را خودمان ببینیم. دیگران هم از زاویه متفاوتی ممکن است بهتر ببینند یا حداقل نقاط پنهان را ببینند. البته انتقادات خودم را به فیلم قبلیاش دارم اما باید به او تبریک بگوییم که چنین روندی در پیش گرفته، حتی اگر این تحلیل ها هم نقش بر آب باشد. پ.ن. : به عکس دقت کنید. بالای قفسه پشت سر دهنمکی را ببینید. یک کلاه خود تعزیه با پرهایش و یک جعبه مهمات جنگی که رویش یک آلبوم قرار دارد. | هادی | 12:30 AM | | |
.:: تیتر آخرین اخبار ::. :آرشیو نوشته ها: July 2004 August 2004 September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 |