|
فرصتی به نام نمایشگاهاردیبهشت ماه برایم یاد آور خاطرات خوبی است که هر سال طعمش در کامم تکرار می شود. فصل سرسبزی و بالندگی کوهساران، فصلی که راه رفتن در پیاده رو های شهر که آکنده از عطر شکوفه های نوشکفته است، سرمستم می کند و تا جایی که می توانم نفس عمیق می کشم و ریه هایم را از این هوای مطبوع پرمی کنم.اما اردیبهشت ماه فقط ماه رخ نمودن طبیعت نیست. فضای فرهنگی کشور هم به واسطه شروع به کار نمایشگاه کتاب شکفته می شود. سال هشتاد و چهار، هجدهمین دوره این نمایشگاه برگزار می شود. چند سالیست که حضور در این نمایشگاه جز وظایف و برنامه های اردیبهشت ماهم شده و الحمدالله تاریخ ثابت قابل برنامه ریزی هم دارد. دیدن کتاب های جدید، خریدن مقداری کتاب با توجه به بودجه و آشنا شدن با نویسندگان کتاب که این آخری به نظرم بسیار مهم است. زیرا هم خواننده می تواند نظرش را به نویسنده منتقل کند و از آن طرف نویسنده با ذائقه خواننده مستقیما آشنا شده و به نوعی شاید خستگی کار از تنش خارج شود و تشویقی باشد برای ادامه کار. نمایشگاه مطبوعات هم که در کنار نمایشگاه کتاب برگزار می شود برای من ارزش کمتری ندارد. باز هم مصاحبت با نویسندگان و روزنامه نگاران تجربه جدیدی است که به تبادل اندیشه سیاسی اجتماعی بین دو سوی این رسانه ارتباطی کمک می کند. سال گذشته مهمترین بحث روزنامه نگاران، غرفه های مطبوعاتی و بازدیدکنندگان انتخابات مجلس هفتم و قضایای قبل و بعد آن بود. روزنامه های شرق و وقایع اتفاقیه شلوغ ترین غرفه ها را داشتند. و غرفه نشریات محافظه کار هم در صورت حضور یکی از شخصیت های سرشناس این جناح شلوغ می شد. سال گذشته به غرفه یالثارات هم سر زدم. گفت و گویشان با مردم بسیار شبیه به کسانی بود که تازه از دعوا برگشته اند. دفتر انتقادات و پیشنهاداتشان هم از فرط ناسزاهایی که نسیبشان شده بود و سانسوری که خود مسئولین آن غرفه اعمال می کردند، کاملا سیاه شده بود. جالب اینجاست که در شماره ای که هفته بعدش منتشر کردند، از پیام های محبت آمیز و حمایت های مردمی چنان تعریف می کردند که انگار هنوز منگی انتخابات مجلس هفتم از سرشان نپریده است. این همان نسبت با یکی از وسایل استحمام است که در نوشته قبلی توضیح دادم. امسال هم نمایشگاه مطبوعات با توجه به نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری بسیار داغ خواهد بود. همان پارسال شمس الواعظین را در غرفه انجمن صنفی دیدم که در حالی که پیپ به دست داشت، از تحولاتی که خاتمی انجام داده دفاع می کرد.(جو آن زمان را در مورد برگزاری انتخابات مجلس هفتم که برخی آن را خط قرمز خاتمی می دانستند در نظر بیاورید.) جالبت تراین که می گفت در سال شصت و هشت نود نفر به هاشمی رفسنجانی نامه ای نوشتند و از وی انتقاد کردند و چه بلاهایی که سرشان نیامد. امروز ما می آییم نامه می نویسیم به رهبر که اگر سال پاسخ گویی است، از خودتان شروع کنید. این یعنی پیشرفت حرکت اصلاحی.(یک تیکه کیهانی: لازم به ذکر است ماشا الله شمس الواعظین از گردانندگان روزنامه های زنجیره ای خود امروز از حامیان رفسنجانی برای ریاست جمهوری آتی است.) اما قسمت دردناک ماجرا. کتاب هایی که منتشر می شوند، با توجه به روزآمد بودنشان هزینه سنگینی را بر خواستارانش متحمل می کنند. حکایت ما و قیمت پشت جلد کتب نمایشگاهی همان مثل " دست ما کوتاه و خرما بر نخیل" است. البته ظاهرا امسال ده درصد تخفیف کتب داخلی شامل حالمان می شود. کتاب های خارجی هم که دیدنشان به قیمت بازرسی بدنی تمام می شود. اما بازدید از نمایشگاه در روز جمعه زهری است که خداوند نصیب هیچ کافری نکند چه رسد به امت مسلمان. ظاهرا تمام رعایای بلد طهران برای تمدد اعصاب بر این خطه نازل می شوند.به قول ظریفی نمایشگاه، میعاد گاه عاشقان.(قبلا ها نماز جمعه بود که البته یک الله آخرش اضافه می شد.) همین کار ها را می کنند که وزیر فرهنگ مملکت از ترس شمشیر داموکلس تفحص ، سخنرانی افتتاحیه نمایشگاه هجدهم را به آما کتب اسلامی و دینی اختصاص می دهد. این اتفاق که به حق بزرگترین رخداد فرهنگی متناوب در ایران است فرصتی است که نباید به سادگی از دستش داد. پایان بازدیدم از نمایشگاه کتاب و مطبوعات، همواره این حسرت را بریم داشت که ای کاش تداوم این ارتباط مستقیم بین خوانندگان و اهل قلم تحقق می یافت. | هادی | 1:21 AM | | |
.:: تیتر آخرین اخبار ::. :آرشیو نوشته ها: July 2004 August 2004 September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 |