|
در طبیعت بیندیشیمدیروز جمعه به همراه خانواده به یکی از ییلاقات اطراف شهرمان رفتیم. هوای تازه و مطبوع بهاری تک تک سلول های بدن را شاداب می کرد. صدای رودخانه خروشان گوشنواز بودو درختان هم تازه از خواب، بیدار شده بودند.اما در بین این همه زیبایی نکته ای توجهم را به خودش جلب کرد. وقتی از دور ایستاده بودم و کوه مقابل را نگاه می کردم جز دامنه ای نتراشیده و نخراشیده که از انبوهی از درختان به ظاهر خشک و مرده تشکیل شده بودند، چیز دیگری نمی دیدم. اتفاقا هفته قبل هم به همین منطقه آمده بودم که در ظاهر با این هفته تفاوتی نداشت. اما وقتی کمی دقت می کردی و جلوتر می رفتی چیز دیگر مشاهده می کردی. چیزی شبیه به حرکت آب زیر کاه(همان مثل معروف آب زیر کاه که بار منفی دارد.) که در ظاهر به چشم نمی آید و ناگاه غافل گیرت می کند.به شاخه درخت که نزدیک شدم جوانه های تر و تازه و ظریفی را دیدم که از شدت لطافت تاب و تحمل دست انسان را هم نداشتند. چنان این جوانه ها زیاد بودند که می گفتی عجب انقلابی در حال وقوع است و ما بی توجه به آن از کنارش می گذریم.این انگیزه ای شد تا هفته بعد هم حتما به دیدن آن کوه به ظاهر آرام، که آرامشش از جنس قبل از طوفان می ماند بروم. شکی نیست که جبر طبیعت آن جوانه های لطیف را غالب می سازد. جنبشی که از بطن زمختی و ناهمواری بیرون می آید.هفته بعد و هفته ای بعد از آن آن دامنه کوه دیدنی خواهد بود.جوانه ای که از شدت لطافت طاقت دست خوردنی ندارد در کنار هم همانند قطره ای از دریا بر زمستان چیره می شوند.چه زیباست و این است راز جوانه ای تنها و قدرتی که در آن نهفته است. * * * نخواستم از این نوشته برداشتی ویژه و انحصاری کنم . البته بر اهل فن پوشیده نیست که این برداشت تعمیم پذیر است. برداشتی که شاید این روزها به آن نیازمندیم. | هادی | 5:47 PM | | |
.:: تیتر آخرین اخبار ::. :آرشیو نوشته ها: July 2004 August 2004 September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 |