کـومـه [code:1]
[/code:1] [code:1][/code:1]

کـومـه

<وب نویسه هایی از فرهنگ, سیاست و اجتماع>

خانه    | پست خونه   |   | XML    |



در سوگ کارنامه

ماهنامه ادبی کارنامه توقیف شد.کارنامه یکی از مجلاتی بود که یک سالی می شد می خواندمش. اوایل وقتی در کیوسک مطبوعاتی می دیدمش تعجب می کردم چون لوگویی متفاوت داشت و کاغذی کاهی جلدش بود و وقتی خریدمش این تفاوت را هم در مطالب و هم در صفحه بندی جذاب و نوستالژیکش حس کردم. اولین بخشی هم از کارنامه می خواندم قسمت داستان بود.همان باعث جذب من به سمت داستان کوتاه شد و البته در نهایت هم زبان سرخ داستان سر سبز کارنامه را به باد داد.
اگر این که داستان "خاطرات یک الهه الهام" نوشته لارا واپنیار که اسدالله امرایی ترجمه اش کرده باعث تعطیلی اش شده باشد، صحت داشته باشد قطعا به خاطر یک پاراگرافش بوده که از روابط دختر همسایه با پسری با دست های قرمز حکایت می کند، تعطیل شده است. البته تا آنجایی که من داستان های کارنامه را می خوانم از این نمونه در شماره های قبلی وجود داشته ولی نه به این عریانی. ولی تعطیلی کارنامه به خاطر یک پاراگراف واقعا ناراحت کننده است.ایکاش آن یک پاراگراف را حذف می کردند تا لااقل تمام مجله به باد نرود.قطعا سانسور پاراگرافی که خط قرمز کارنامه نبوده خللی در آن ایجاد نمی کرد.(جای محمد قوچانی خالی که در وصف تبلیغ مسلحانه و امیر پرویز پویان قلم فرسایی کند و مدح تبلیغ مصلحانه کند.)
اقتدارگرایان نشان دادند که به نشریات سیاسی اکتفا نمی کنند.در یک جلسه سخنرانی مصباح یزدی که شرکت کرده بودم بسیار تاکید داشت که ابزار ورود لیبرالیسم و پوزیتیویسم اخلاقی در ایران از راه رمان می گذرد و این نکته را چندین بار تاکید کرد. شکی نیست که با توقیف کارنامه، تنها کارنامه قصابان مطبوعات سیاه تر می شود.
* * *
اقبالیون لطف کردند و پست تجربه اصلاح طلبی را چاپ کردند. یکی از کسانی که من و وبلاگم را می شناخت بعد از خواندنش چنان نصیحتم کرد که بیا و ببین. گفت که پسر تو هم از میان پیغمبرها جرجیس رو انتخاب کردی. دیگه به اونجا نزدیک نشو و کاری به کارش نداشته باش که جیز میشی.
دوست عزیزم حبیب دستور داد تا وبلاگ کاوش خزر، که وبلاگ یک (NGO) هست رو معرفی کنم.پس لطفا به این وبلاگ سر بزنید.

| هادی | 6:36 AM |

|




:لینک دوستان:


.:: تیتر آخرین اخبار ::.