کـومـه [code:1]
[/code:1] [code:1][/code:1]

کـومـه

<وب نویسه هایی از فرهنگ, سیاست و اجتماع>

خانه    | پست خونه   |   | XML    |



حدیث نفس*

این روزها برای من روزهای سختی است و به صعوبت آن را پشت سر می گذارم. گمان می کنم که در حال عبور از دوره مهمی از زنگیم هستم. در حال عبور از مرحله ای به مرحله دیگر. از فازی به فاز دیگر. به همین دلیل احساس تعلیق می کنم. نوعی سوسپانسیون که حول مرکزی من را می چرخاند. این موقعیت به خاطر تصمیماتی که خودم گرفته ام، پیچیده تر هم شده است.
تصمیم گرفتم تا علایقم را ترک کنم یا از شدت آن ها بکاهم. جای از قول ناپلئون خواندم: عادت کنید که عادت نکنید. این حرف یک سردار جنگی بود. من هم امروز احساس می کنم در میدان کازار هستم که طرف مقابلش خودم هستم. این باعث شده که بیشتر احساس انزوا کنم و تندخو بشوم. رفتار عجیب و غریبی پیدا کرده ام که بیا و ببین. تجربه بریدن خودخواسته از نزدیکانی که تا دیروز همراهت بودند تلخ است. من اما دلگرمم به اثر حیات بخش دارویی که کودک به زور می خورد. این که در این کومه هم کمتر می نویسم به همین دلیل است.
وقت هایی هست که چیزهایی به ذهنم خطور می کند مانند تصویری فلاش مانند که به سرعت بیاید و برود. ایده هایی که برای آینده دارم.بماند برای بعد چرا که حرف برای گفتن زیاد است. این موجز را هم از سر این که " غم با سخن بکاهد و شادی شود زیاد" با شما گفتم .
پ.ن. این پست حدیث نفس است.

| هادی | 12:29 PM |

|




:لینک دوستان:


.:: تیتر آخرین اخبار ::.