|
کوزه شکستنبعد از چند هفتهای ننوشتن، امروز فرصتی شد تا چیزکی بنویسم.یک چیزی است که برای من اتفاق افتاده که البته چندان هم تازه نیست یعنی همیشه همراهم بوده. شاید شما هم همینطور باشید. هر کسی برای خودش برنامه ریزی دارد و برای هدفهایی که در زندگی دارد برنامهریزی میکند. بعضی از این طرحها عملی میشود و به قول ادبا جامه عمل بر قامتشان پوشانده میشود. و برخی دیگر هم در ذهن بایگانی میشود و خاک میخورد ای بسا خوب هم باشد. این هم میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. از شرایط مکانی و زمانی گرفته تا تنبلی و.... این قسمتاش را خودم خوب درک کردهام. کتابهای نیمخوانده داخل کتابخانه، مقالات و مجلات آرشیو شده، موضوعات خوبی برای نوشتن که نتوانست از خانه خیال بیرون بیاید و هزاران چیز دیگر. بهترین بهانه و متداولترین آن برای توجیه این سستی و کاهلی معمولا نداشتن وقت است. اما فرصت فراغت هم دست میدهد و باز به بطالت میگذرد. یاد شعری از مولانا افتادم که میگوید: آن یکی خر داشت، پالانش نبود یافت پالان، گرگ خر را در ربود کوزه بودش آب مینامد به دست آب را چون یافت خود کوزه شکست مثل ما هم مانند همانی است که به دست خود کوزه را میشکند و بعدش گلایه هم میکند. | هادی | 2:20 PM | | |
.:: تیتر آخرین اخبار ::. :آرشیو نوشته ها: July 2004 August 2004 September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 |