|
جادوی عقربههاساعت وسیله جالبی است. از انواع مختلف آن که بدوی بودند مانند شاخصها، خورشیدیها و شنی تا عقربهای و دیجیتالی با دقت میلیونیم ثانیه. وسیلهای برای دانستن زمان. ولی زماندانیاش مناقشه این نوشته نیست. من ساعت عقربهای را انتخاب میکنم. سه عقربه که روی صفحهای متصل شده اند به کانون آن و مدام با سرعتهای متفاوت در حال حرکتاند.ثانیه شمار، جوان رعنا و بلند قامت و چست و چاب صفحه ساعت است. تند است و تیز. بادپا. مثل دوندهای که تا دیگران به خط پایان مسابقه برسند، او چندین بار روبان پایان را پاره میکند. مصداق عینی و محسوس گذر زمان. دقیقه شمار کمی آهسته تر میرود بهسان میانسالان آهسته تر میرود. دقیقه را نشان میدهد که اهمیتاش در ذکر زمان جلوه دارد. ساعت شمار پدر بزرگ عقربهها است که قدش هم خمیده شده. عصا زنان نظارهگر عبور چندباره جوانان عرصه ساعت از روی خود است . خرامان میرود تا به مقصد برسد. همیشه هم در ذکر زمان قدر میبیند و در صدر مینشیند. این سه عضو صحنه زمان، در هر جا که باشند با وجود آن تنتقضها بهترین همکاران هستند. الگوی مشارکت. برداشتی از جمله معروف همه فدای یکی، یکی فدای همه. ساعتشمار و دقیقه شمار محتاج ثانیه شمارند و این نسبت بین هر سه آنان برقرار است. اگر روزی هر یک پشت پلکی نازک کنند یا اعتصاب کنند و دست از کار بکشند، دیگران به ناچار منفعل میشوند و هویتشان از دست میرود. نمیدانم ولی شاید بتوان مفاهیمی مانند کثرت در وحدت و یا دموکراسی از سر نیاز را در آن دید. | هادی | 5:44 PM | | |
.:: تیتر آخرین اخبار ::. :آرشیو نوشته ها: July 2004 August 2004 September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 |