کـومـه [code:1]
[/code:1] [code:1][/code:1]

کـومـه

<وب نویسه هایی از فرهنگ, سیاست و اجتماع>

خانه    | پست خونه   |   | XML    |



استاد محترم

1- استاد محترم مشغول راه رفتن در کلاس پر از پسر هستند و در کنارش درس هم می دهند .یکی از درس های اجرایی و کاربردی. بیشتر وقت کلاس به صحبت های خارج از موضوع می گذرد. ناگهان یکی از معدود دانشجو های دختر وارد می شود و در همان ردیف اول صندلی ها می نشیند. لحن استاد عوض می شود.شیوه راه رفتن تغییر می کند. عیار علمی صحبت هایشان هم بیشتر می شود. علاوه بر این که جناب استاد در یک منطقه خاص به علت مطبوع بودن هوایش بیشتر توقف می کنند. می دانید که این تغییر وتحول اصلا ربطی به آن دانشجوی آخری ندارد.
2- استاد محترم پروژه ای تاریخی برای تحقیق می دهند. هر دانشجویی یک موضوع انتخاب می کند و از استاد برای معرفی منبع کمک می خواهد.استاد هم می پذیرد تا این که یکی از اناث از استاد درخواست معرفی رفرنس می کند. استاد پس از سخنانی قرا می فرمایند منابع موجود در بازار مناسب نیستند ویا نایابند .این آدرس و شماره تلفن من .تشریف بیاورید منزل ...
3-استاد محترم در حیاط دانشگاه چنان با تفرعن راه می روند و جواب سلام دانشجوها را طوری می دهند که انگار از یک جای آسمان افتاده اند ولی در برابر صدا های ناز و ظریف تواضعشان برانگیخته می شود با لبخندی ملیح جواب سلام می دهند تا حداقل از هفتاد صواب یکی را ببرند.
4- استاد محترم در پایان ترم بیشتر دانشجویان را انداختند . روز تجدید نظر هم کانه ذوالفقار به دست بر نوشته های دانشجویان خط بطلان می کشند. اما در مورد دانشجویان دختر مخصوصا اگر وضع متفاوت است.پس رافت و عطوفت انسانی به چه درد می خورد؟ ...

| هادی | 1:01 AM |

|




:لینک دوستان:


.:: تیتر آخرین اخبار ::.