|
استاد محترم1- استاد محترم مشغول راه رفتن در کلاس پر از پسر هستند و در کنارش درس هم می دهند .یکی از درس های اجرایی و کاربردی. بیشتر وقت کلاس به صحبت های خارج از موضوع می گذرد. ناگهان یکی از معدود دانشجو های دختر وارد می شود و در همان ردیف اول صندلی ها می نشیند. لحن استاد عوض می شود.شیوه راه رفتن تغییر می کند. عیار علمی صحبت هایشان هم بیشتر می شود. علاوه بر این که جناب استاد در یک منطقه خاص به علت مطبوع بودن هوایش بیشتر توقف می کنند. می دانید که این تغییر وتحول اصلا ربطی به آن دانشجوی آخری ندارد.2- استاد محترم پروژه ای تاریخی برای تحقیق می دهند. هر دانشجویی یک موضوع انتخاب می کند و از استاد برای معرفی منبع کمک می خواهد.استاد هم می پذیرد تا این که یکی از اناث از استاد درخواست معرفی رفرنس می کند. استاد پس از سخنانی قرا می فرمایند منابع موجود در بازار مناسب نیستند ویا نایابند .این آدرس و شماره تلفن من .تشریف بیاورید منزل ... 3-استاد محترم در حیاط دانشگاه چنان با تفرعن راه می روند و جواب سلام دانشجوها را طوری می دهند که انگار از یک جای آسمان افتاده اند ولی در برابر صدا های ناز و ظریف تواضعشان برانگیخته می شود با لبخندی ملیح جواب سلام می دهند تا حداقل از هفتاد صواب یکی را ببرند. 4- استاد محترم در پایان ترم بیشتر دانشجویان را انداختند . روز تجدید نظر هم کانه ذوالفقار به دست بر نوشته های دانشجویان خط بطلان می کشند. اما در مورد دانشجویان دختر مخصوصا اگر وضع متفاوت است.پس رافت و عطوفت انسانی به چه درد می خورد؟ ... | هادی | 1:01 AM | | |
.:: تیتر آخرین اخبار ::. :آرشیو نوشته ها: July 2004 August 2004 September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 |