کـومـه [code:1]
[/code:1] [code:1][/code:1]

کـومـه

<وب نویسه هایی از فرهنگ, سیاست و اجتماع>

خانه    | پست خونه   |   | XML    |



من و کاپشن احمدی‌نژادی

این روز‌ها کم کم تغییرات هوا محسوس‌تر می‌شود و آن هوای شبه بهاری جایش را به سرما می‌دهد. آن هم سرمایی که باید خودمان را در مقابلش بپوشانیم. قضیه لباس پوشیدن هم داستانی دارد برای خودش. هر کس سلیقه‌ای دارد. بعضی‌ها دنبال مد می‌روند و بعضی هم می‌خواهند همیشه تک باشند و منحصر به فرد. گروهی هم اصلا به این چیز‌ها توجه نمی‌کنند. حتما چشم و هم‌چشمی ها را در انتخاب نوع پوشش دیده اید. یک ماجرای جالبی هم برای من پیش آمد که برایتان تعریف می‌کنم.
فروردین همین امسال، یعنی 84، وقتی که هوا نه آنقدر سرد بود که با کاپشن‌های ضخیم بیرون بیاییم و نه آنقدر گرم که بدون آن و یا به قولی هوا برزخی بود، رفتم و بعد از دیدن چند مدل کاپشن بهارانه، یکی را خریدم و پوشیدم. انتخاب خوبی بود. هم از رنگش خوشم آمده بود و هم از طرحش. هوا که گرم‌تر شد این را گذاشتم کنار تا به وقتش بپوشم. گذشت تا این که این برزخی دوم از راه رسید و موسم پوشیدن همان لباس. لباس را از جایش درآوردم. اما این بار مردد.
حتما رئیس جمهور جدیدمان را دیده‌اید. همان که کاپشن و کفشش معروف است و سعی دارد در پوشیدن کاپشن خودش را رجایی دوران بنامد. به هر صورت من الآن کاپشنی دارم که از نظر طرح به کاپشن‌های مدل احمدی‌نژادی می‌ماند. آن زمانی که من این را خریدم اصلا احمدی‌نژاد صحبتش هم نبود و بیشتر به مزاحی می‌مانست که رئیس جمهور شود. خلاصه دست و دلم می‌لرزید که کاپشنم را از گنجه بیرون بیاورم. شد تف سربالا. یا به قولی مار از پونه بدش می‌آمد، در خانه‌اش سبز شد. هر جا می‌روم دوستان و آشنایان پشت‌بند فامیلی من یک نژاد هم می‌اندازند.
الآن دو راه بیشتر ندارم. یا این‌که سرما را تحمل کنم و یا این‌که کاپشنم را بپوشم و به جای سرما متلک‌های دوستان را تحمل کنم.

| هادی | 10:39 AM |

|




:لینک دوستان:


.:: تیتر آخرین اخبار ::.