کـومـه [code:1]
[/code:1] [code:1][/code:1]

کـومـه

<وب نویسه هایی از فرهنگ, سیاست و اجتماع>

خانه    | پست خونه   |   | XML    |



نگاه پدر

رابطه پدر و فرزندی از دیرپا‌ترین و کهن‌ترین ارتباطات بشری است. اگر حضرت آدم را اولین انسان بدانیم، رابطه آدم با هابیل و قابیل به عنوان فرزندان خود، نخستین ارتباط بین نوع بشر بوده است. آدم اولین انسانی بود که تنها تجربه پدر بودن را به همراه داشت و نسل‌های پس از او تا به امروز در حالتی طبیعی و غالب دو تجربه فرزند بودن و پدر بودن را به ترتیب در گذر عمر خود تجربه می‌کنند.
فرزند بودن اما شرایط خاص خود را دارد که در پس آن مسئولیت‌هایی به همراه خواهد داشت و پدر بودن هم به همین صورت. در متون دینی هم به وظایف متقابل فرزند و والدین(اعم از پدر و مادر) ذیل عنوان حقوق اشاره فراوان شده است. بخشی از این حقوق را از رساله حقوق آیت‌الله منتظری در اینجا ذکر می‌کنم.
"حق پدر و مادر آن است که فرزند بداند آن‌ها برای او زحمت بسیار کشیده و برای تربیت و پرورش او آسایش و راحتی خود را فدا کرده‌اند، پس فرزند همواره باید پدر و مادر خود را محترم بدارد.......امام صادق(ع) فرمودند: سه چیز است که خداوند تخلف از آن‌ها را به هیچ کس رخصت نداده: نیکی و احسان به پدر و مادر هر چند آنان فاسق و فاجر باشند، از جمله آن‌هاست....پیامبر اکرم(ص) به مردی که از حق فرزندش سوال نمود فرمودند: نام نیکو بر او بگذار و او را خوب تربیت کن و در جایگاه خوبی قرار بده."
در قرآن هم به احسان با پدر و مادر، به ویژه مادر توصیه شده است.(و وصینا الانسان بوالدین احسانا) بحث من اما فارغ از این مسائل و دستوراتی است که تکلیف‌وار باید آن‌ها را انجام داد.
بازگردیم به همان داستان آدم و پسرانش. نگاه حضرت آدم از جایگاه پدر به دو پسرش بنا به تکلیف الهی این بود که با اختیار یکی از آن دو سلسله رسالت را امتداد بخشد. نگاه پدر اما به همان نگاه تکیف‌وار محدود نمی‌شود. می‌توان رگه‌های مختلف امیال و نفسانیات پدرانه را در آن نگاه تجزیه کرد. هر پدر بنا به دوره فرزندی، جوانی و دیگر مراحلی که از سر می‌گذراند تجربیات تلخ یا شیرینی دارد که می‌خواهد به هر صورت و با هر ابزاری فرزندش را به تکرار آن تجربه شیرین ترغیب کند و او را در آن مسیر قرار دهد و هم از تکرار تجربه تلخ خودش توسط فرزندش جلوگیری کند. پدر اگر زندگی ناکامی داشته باشد، بیشتر حسرت زندگی فرزندش را می‌خورد اگر او را غفلت زده بیابد و اگر تجربه زندگانی‌اش مشحون از موفقیت‌ها و کامیابی‌ها باشد، حتی آمرانه می‌خواهد فرزندش همان راه را بپیماید. اگر پدری در زندگی‌اش به آن‌چه می‌خواسته و آرزویش را داشته دست نیافته است، زندگی پسرش را فرصتی می‌بیند تا از طریق امتداد خودش به آن برسد. پسر آینه تمام نمای خواست پدر است. جایی خوانده بودم پسر زندگی را از نقطه‌ای آغاز می‌کند که پدرش در آن متوقف شده.
تلاش پیامبران برای تربیت فرزندان به عنوان پیامبر بعدی، تلاش پادشان برای تربیت شاهزاده‌ برگزیده به عنوان شاه بعدی تحت عنوان ولیعهد، تلاش اهل علم برای تربیت فرزندان به عنوان حاملان علم پس از آن‌ها و هزاران نمونه دیگر از همین نگاه سرچشمه می‌گیرد. در این بین آن‌چه اکنون در خاطر دارم نگاه جالب سنت آگوستین به فرزند پسرش است. این قدیس تحت تعالیم مسیحیت، فرزندش را میوه شهوت‌رانی و گناهکاری دوران جوانی‌اش می‌داند. البته این میوه ناخواسته او می‌میرد.
هوراس می‌گوید آن‌که کمبود دارد آرزو‌های بسیاری دارد. این نوشته را با سوال تمام می‌کنم. پدر بما هو پدر تا چه حد حق تعیین مسیر زندگی فرزندش را دارد؟ می‌تواند فرزندش را پی ناکامی‌های خودش بفرستد؟

پ.ن. این نوشته نگاه یک فرزند است که هنوز موضع پدرانه را تجربه نکرده و طبعا نگاهی یک‌سویه دارد. پس تشکیک در آن بلامانع بلکه ستودنی است.

| هادی | 12:28 PM |

|




:لینک دوستان:


.:: تیتر آخرین اخبار ::.