|
پایان فوتبال ایرانی در آلمان 2006فوتبالدوستان ایرانی از این به بعد با خیالی آسوده ادامه بازیهای جام را پیمیگیرند. تیم ایران در سومین حضور خود در رقابتها یادآور اولین دوره حضور خود بود. دریافتها و تجربههای شخصی خودم را به شماره اینجا میآورم.1- فوتبالما اختلاف بسیار با فوتبال جهان دارد. در یک حکم کلیتر فوتبال آسیا در این وضع به سر میبرد. تیمهای آسیایی چهره ضعیف و آماتوری از فوتبال نشان دادند. عاملی که باعث شد برخی ادعا کنند که سهمیه این قاره از جام کم شود. 2- تیم ایران تیمی بود که فقط یک نیمه خوب بود. ضعف بدنی مشهود بود. بازیکنان توانایی دویدن 90 دقیقهای نداشتند. بازیکنان اکثرا بیرمق و خسته و یا بیانگیزه بودند. 3- کادر مربیان تیم مانند سری بود که با بدنه خود که بازیکنان تیم باشد همخوانی نداشت. توقف حدود هشت ساله سرمربی در ایران باعث شد که هم از علم روز فاصله بگیرد و هم عنصر شجاعت در تصمیم گیری را از دست بدهد. تیم در تعریف هدف دچار اشتباه شده بود. هدف نهایی ما صعود به جام جهانی بود که به آن رسیدیم و برای بعد از آن برنامهای نداشتیم و امریکا هم با ما همگروه نشد تا انگیزه سیاسی باعث تهییج ما شود. هدف این بود که در جمع 32 تیم، در گروه خود شکست مفتضحانه نداشته باشیم. تعویضها و تاکتیک ثابت مربی از همین مسئله سرچشمه میگرفت. 3- جو دوستی در عین رقابت بین بازیکنان همراه نبود. زیرا اصولا رقابتی در کار نبود. پستها مشخص بود و بازکنان هم معین. عملا نیمی از بازکنان تیم کنار گذاشته شدند و در حد یا تمرینی در تیم حضور داشتند. با گذشت زمان از درگیریهای بین بازکنان و کادر فنی و دیگر عوامل بیشتر هم خواهیم شنید. 4- منتقد خود را دشمن نخوانید، حتی در فوتبال. رئیس فدراسیون سویه خصمانهای با مطبوعات و رسانهها گرفت. رسانههایی که قطارهای سریعالسیری هستند که فاصله عرش تا فرش را یکشبه برای مسافرانشان طی میکنند. خود را عقل کل دانستن و در دهان منتقد زدن نتیجه بهتری نخواهد داشت. 5- بیشترین کسی که از شکست تیم ملی سود برد کسی جز علیآبادی رئیس سازمان تربیت بدنی نیست. اختلافات شخصی او با دادکان حتی پای احمدینژاد را هم به وساطت باز کرد. شاخ و شانه کشیدنهای دو رئیس نتیجه خوبی برای دادکان نداشت چون قبل از اینکه خودش کنار برود با دستور علیآبادی قبل از اینکه حتی به ایران بازگردد عزل شد.هر چند از نظر من اثباتی بود بر روحیات انتقام جویانه غیر مدیریتی علیآبادی که من را بیشتر از هر کسی یاد رضا خان میاندازد. یک نتیجه مهم. حریفت را خوب بشناس و صبر کن. 6- حرفهای و انتقادات خود از تیم و وابستگان تیم را در موقع مناسبی مثل جامجهانی مطرح کنید. موقعی که حسابی هوا غبارآلود است و همه نگاهها به یک سمت است. میتوانید از بتهای انتقاد ناپذیر با هر زبانی که خواستید در این ایام صحبت کنید. برای فعالیت سیاسی هم زمان مناسبی است. 7- برای پر شدن این شماره آخر هم یک توصیه: برای هر گلی که تیمتان میزند بیخود بلند داد نزنید. صدایتان میگیرد بد فرم. | هادی | 7:00 PM | | |
.:: تیتر آخرین اخبار ::. :آرشیو نوشته ها: July 2004 August 2004 September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 |