کـومـه [code:1]
[/code:1] [code:1][/code:1]

کـومـه

<وب نویسه هایی از فرهنگ, سیاست و اجتماع>

خانه    | پست خونه   |   | XML    |



بريده هايي از پهلوان اكبر


الپر:فكر مي‌كنم آخرين باري كه او را ديدم، ماهها پيش در مجلس چهلم حاج داوود كريمي بود. اين بار آخري كه آزاد شد، نتوانستم به ديدنش بروم. حتي روزي كه به روزنامه اقبال سر زد هم در دفتر روزنامه نبودم.
ديدن آخرين عكسهايش لرزه به دل آدم مي‌اندازد. بي‌اختيار آدم را به اعماق مذهبي درون مي‌برد. آيا خديي هست؟ آيا حساب و كتابي هست؟ آيا روز جزايي هست؟ آنهايي كه با يك انسان چنين مي‌كنند، آيا به روز جزا اعتقاد دارند؟ آنهايي كه دستي در قدرت دارند و از ديدن اين عكسها دم نمي‌زنند، آيا دادگاه عدل الهي را واقعا باور دارند؟
من كه باور نمي‌كنم. من، هر قدر هم نامسلمان باشم و از راه «راست» منحرف، عميقا ايمان دارم اين روايت را كه: من سمع رجلا ينادي يا للمسلمين و لم يجبه فليس بمسلم (هركس كه صداي كسي را بشنود كه فرياد مي‌زند اي مسلمانان و كمك مي‌خواهد و او را پاسخ نگويد، مسلمان نيست!)
ياد حرف آن ديوانه افتادم كه مي‌گفت: اگر دروغگويان جهان ذره‌اي به دروغ‌هاي خود باور داشتند، اينهمه فاجعه در عالم بشري رخ نمي‌داد.
:: كاش اين اخبار پراكنده دروغ باشد... كاش هنوز زنده باشد... نه، دروغ است اين حرفها، اين عكسها... پهلوان اكبر نمي‌ميرد!
روح بلاگر :به گزارش روزنامه روز؛ بنا به خبری که زندانيان اوين به خارج فرستاده اند، ديروز مسوولان زندان اوين کوشيدند به گنجی که بی حال بود غذا بخورانند ولی وی با برگرداندن سينی غذا و به هم ريختن اتاق و فريادهای پی در پی مانع از کار آن ها شد. گفته می شود در روز سی و پنجم احتمال رفتن گنجی در کما وجود دارد... آیا پهلوان اکبر می میرد؟
دیگه ندارم/ طاقت موندن/ من این شهر رو رها می کنم از درد زمونه/ دل موطن من مرده ز بیداد زمونه/ ایران/ایران/سرم روی تن من/ نباشه گر که بیگانه بشه هم وطن من
هیچ چیز برایم مهم تر از زنده ماندن اکبر نیست. هیچ کاری هم از دستم بر نمی آید. اجازه برپایی تجمع هم که به ما ندادند. خدایا چه کار کنم؟ شدیدا احساس درماندگی می کنم. اکبر بزرگ پرچمدار جمهوریت است و مرگ او شوک
بسیار شدیدی به ما وارد می کند.
نيک آهنگ کوثر :همین الآن که سر کار آمدم، عکس‌های اکبر رادیدم. اشکم در آمد و سریع خودم را در آشپزخانه که تصادفا آمواج دزدکی به داد لپ‌تاپ من می‌رسد رساندم. باز نگاه کردم. باز گریستم.
نمی‌دانم آخر و عاقبت اکبر چه می شود، ولی می‌دانم خیلی‌ها از وجودش استفاده کردند و الآن خاموش مانده اند...خدا پدر مال‌اندوزی و تیراژ و ...جماعت را بسوزاند!
آب باریکه: 2/ مساله گنجی
دوستانی که مرا می شناسند و برخی بزرگان که چندی پیش به دلیل برخی مواضع از انها انتقادات تندی کرده و گفته بودم که جواب گنجی را چه میدهید به خوب یبه علاقه من و ارادتم به گنجی اگاهند اما من روز گذشته جلوی دانشگاه نرفتم و به هر کس هم رسیدم گفتم که نرود زیرا حرکت گنجی پس ا زآزادی اولیه اش را غیر اصولی و به دور از خردمداری میدانستم. به نظر من حرکات اخیر اکبر گنجی تنها باعث بال رفتن هزینه اطرافیان وی شده است و سودی به حال اصلاح طلبی ایرانی ندارد. به نظر من سخنان گنجی د رمصاحبه مطبوعاتی وی تنها به تحریک بی دلیل و پر هزینه و بدون فایده ، منابع قضایی انجامید و نتیجه اش نا آرامی دیروز تهران و دستگیری بسیاری از فعالان سیاسی و جری شدن نیروی انتظامی در ضرب و جرح همشهریان و همچنین ریختن قبح فحاشی ناموسی ، زدن با باتوم و پرتاب کردن معترضان با مشت و لگد به درون جوی آب و... (اعم از زن و مرد) شد بدون انکه فایده ای داشته باشد.
3/ مساله قهرمانها
متاسفم که گنجی امروز قهرمان بسیاری از ما شده است و یک قهرمان دیگر به بدبختی های ما اضافه شد.
پرستو:خيلی عصبانی دارم می‌نويسم. چون امشب اين عکس‌ها جان را به لبم رسانده. جان اکبر گنجی در خطر است. اگر سايت ايرانيان برايتان فيلتر است، می‌توانيد در وبلاگ حنيف مزروعی هم عکس‌ها را ببينيد. چه کار می‌شود کرد؟ هان؟ چه کار؟ می‌خواهيم مسالمت‌آميز و به دور از هرگونه خشونت و درگيری اعلام کنيم انسانيم و گنجی هم مانند ما انسان است و ابراز عقيده حق ما و حق گنجی است. مرگ احتمالی گنجی در زندان يعنی از بين رفتن حق حيات او. يعنی پايمال شدن بند اول اعلاميه‌ی جهانی حقوق بشر.
با کدام رو می‌خواهيم پس‌فردا دفاع کنيم از رفتار حکومت با زندانيان سياسی؟ با کدام رو می‌خواهيم در مجامع بين‌المللی احترام به حقوق بشر را ادعا کنيم؟

| هادی | 1:15 PM |

|




:لینک دوستان:


.:: تیتر آخرین اخبار ::.