|
خاطرات نانوشتهقلمم خشکیده. دیگر رقبتی به نوشتن ندارم. خشک بودن آنچه که در این یک ماه آموختم شدیدا اثر کرده است. هر چند فرصت کم دست میدهد اما همان اندک را هم باید استراحت کرد تا خستگی از تن بیرون برود. دنیایی از حرفها و تجربههای اندوخته و زیسته در این دوره کوتاه تازه آغاز شده دارم، میدانم که باید بنویسمشان اما نوشتن حس میخواهد و دل و دماغ. فرصتی میخواهد تا به دستت که به دست گرفتن اسلحه عادت کرده مجالی بدهی تا با قلم، این دوست دیرین آشتی کند.خدمت، قسمت من از کیک زندگی در این فصل شد. همانکه به نامهای مختلف شناس مردم است. خدمت مقدس سربازی، خدمت زیر پرچم، آشخوری، سالهای سگی، سالهای ضخیم شدن ضخامت پوست و ... . ایکاش بتوانم تا خاطرات از یادم نرفته آنها را بنویسم. کوتاه به دو مورد از تجربیات خدمت اشاره میکنم. در یک ماه کلا از دنیا و ماوقع آن بی اطلاع بودم. هر چند مانند مومی در دست مربیان بودیم اما آنها زحمتی به خود نمیدهند تا اخبار روز را که حتی مطابق با خواست خودشان و یا حتی وارونه باشد به اطلاع برسانند. برای من که روزی دو سه روزنامه و چند ساعت اینترنت حداقل سرگرمی جدی من بود، اوائل غیر قابل تحمل بود، اما حالا عادی شده است. حداکثر روزنامه که دیده میشود صفحه اول روزنامههای جامجم و جمهوریاسلامی است که به برد کنار در نمازخانه منگنه شده است. سربازی دورهای است که یاد میگیری سربهزیر باشی. از قدیم گفتهاند "ارتش چرا نداره". افزایش تعداد چراها ارتباط مستقیم دارد با افزایش تنبیهات و دردسرها. باید بیتفاوت باشی و بیخیال. حق همان است که مافوقت میگوید. دیگر برایت مهم نخواهد بود که در لبنان چه میگذرد و یا اینکه انتخابات تجمیع شد یا نشد و یا فلان زندانی سیاسی چه بر سرش آمده. خودت میشوی کانون توجهات. نوعی خودخواهی تحمیلی. بیشتر از همه آنها مهمتر آن است که تنبیه نشوی، یک شب بخواب نگهبان نباشی و لغو مرخصی نشوی. امیدوارم نحوست سربازی زود از سرم بپرد. | هادی | 6:01 PM | | خبردارمیدان گوش به فرمان مناز جلو نظام میدان خبر دار تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید بسم الله الرحمن الرحیم ... ... ... اللهم صل علی محمد و آل محمد به ÷ایداری جمه.ری اسلامی ایران میدان تک بیر الله اکبر ..... یگان های مسلح پیش فنگ به پرچم یگان های مسلح پا فنگ به سرود ما ز جان گذشتگان حافظان میهنیم در نبرد خودسران همچو کوه آهنیم . .. ... به نیایش ... آم مین * * * این مراسم هر روزه در این سه هفته بود. پر از خاطرات که بعد حتما تعریف خواهم کرد. الآن کلا از دنیا دی سی هستم. باشد تا بعد. از لطف دوستان هم ممنون. | هادی | 8:24 PM | | |
.:: تیتر آخرین اخبار ::. :آرشیو نوشته ها: July 2004 August 2004 September 2004 October 2004 November 2004 December 2004 January 2005 February 2005 March 2005 April 2005 May 2005 June 2005 July 2005 August 2005 September 2005 October 2005 November 2005 December 2005 January 2006 March 2006 April 2006 May 2006 June 2006 July 2006 August 2006 September 2006 October 2006 December 2006 January 2007 February 2007 March 2007 April 2007 |